ناراحنی حضرت محمد از بی حجابی بانوان

فهمی که انسان را با حقایق عالم و معارف الهیه آشنا می‌کند و درست‌ترین روش زندگی را در اختیار انسان می‌گذارد، ویژه‌ترین نعمت الهی در وجود بندگان است.

ا هیچ مرد و زنی در عالم نبوده و نخواهد بود مگر این‌که مایه فهم در او وجود دارد؛ بدین سبب است که روز قیامت، در روز حساب با خدا درباره انسان گفت‌وگو خواهد کرد.

 دعای کمیل، در حقیقت وحی حضرت حق به خضر نبی بر محوریت نعمت بزرگ فهم است که امیرمؤمنان علی علیه السلام برای کمیل روایت می‌کنند.

ایشان با بیان این‌که اغلب افعال مضارع قرآن کریم دلالت استمراری بر آینده دارد، خاطرنشان کردند: انسانی که مشغول به لذت‌های دنیایی می‌شود، از لذت‌های مستمر و دائمی در دنیا و پس از مرگ بی بهره می‌ماند و این از فکر نکردن و عدم فهم نشأت می‌گیرد.

آنانی که زندگی حیوانی محض دارند، روز قیامت باید پاسخ‌گوی لذت جویی و خوراک‌های دنیایی‌شان را بدهند.

ایشان یادآور شدند: خدای رحمان روز قیامت با مؤمنان نیز هم سخن می‌شود و نعمت‌های خودش به او و گناهان وی را یادآوری می‌کند؛ پس از این‌که مؤمن شرمنده شد، بهشت را به او بشارت می‌دهد.

با اشاره به وقایع روز محشر و اتفاقاتی که برای اهل فهم و کفار می‌افتد، ادامه دادند: اهمیت داشتن فهم دلیلی نمی‌خواهد بلکه نفهمیدن نیازمند علت است؛ خدا با اهدای نعمت فهم بر ما منت گذاشت و بهشت را روزی ما کرد؛ هرچه او را شکر کنیم، کافی نخواهد بود.

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کردند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در معراج خویش، 15 عذاب روز قیامت را برای زنان دید که یکی از آن عذاب‌ها ویژه زنان بدحجاب است؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم برای امت خود به قدری ناراحت شدند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرمایند: دیگر لبخندی بر صورت پدرشان ندیدند؛ ای مؤمنان چرا با نافرمانی و بدحجابی اسباب ناراحتی رسول مهربانی را فراهم می‌کنید؟

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به چگونگی فهمیده شدن اهل فهم تصریح کردند: کسی که می‌فهمد جهان صاحب و آفریننده‌ای دارد و حسابگر اعمال ما است، در خانواده یا اجتماع یا مسجدی پرورش یافته است که در آن میان، صحبت از فهم دین بوده است.

ایشان با بیان این‌که حکمت، دانش و حقیقت، سه منبع انرژی برای مؤمن شدن و فهمیده شدن یک انسان است، عنوان کردند: امیرمؤمنان علی علیه السلام در روایتی می‌فرمایند: مؤمن شبانه‌روز مشغول عبادت خدا و خدمت به بندگان خدا است؛ همچنین مؤمن در نهایت صبر به سر می‌برد و محال است که به سبب مشکلات از خدا فاصله بگیرد؛ مؤمن تمامی نعمت‌های پروردگارش را شکر می‌گوید و غرق در فهمیدن است.



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: ماه رمضان-ناراحتی-دین-حجاب-اسلام-شیعه-نسل سوم ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : شنبه 5 تير 1395
ساده زیستی در اسلام به قلم سید امیر قزوینی

یکی از موضوعاتی که در زندگی فردی و اجتماعی و مادی و معنوی انسان تأثیر بسزایی دارد، ساده زیستی و قناعت است که متأسفانه کمتر به آن توجه شده است، در حالی که از نظر فرهنگ دینی، یکی از ارزش های متعالی به حساب می آید.

ساده زیستی، پاسخ انسان های دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل می شود. بنابر این، ساده زیستی با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است.

در عصر حاضر، دو نگاه افراطی و تفریطی به بهره مندی از مواهب الهی و مادیات دیده می شود. عده ای در مادیات دنیا غوطه ور شده و اسیر زرق و برق و تجملات آن گردیده اند و برخی مانند راهبان مسیحی و صوفیان مزوّر، تارک دنیا شده و از جهان ماده یا به کلی بی خبرند و یا می خواهند با زندگی زاهدانه، افکار مردم را به خود جلب کنند.

رشد فزاینده عوامل قدرت و ثروت و ترویج مصرف گرایی در عصر حاضر، خطر روی آوردن به زندگی تجملاتی و فرو رفتن در مرداب دنیا را افزایش داده است.

وضعیت فوق و آثار زیان بار زندگی تجملاتی می طلبد که ویژگی های ساده زیستی و آثار مثبت آن را بررسی کنیم تا از خطرات دل بستگی تام و تمام به مواهب دنیوی و تجمل گرایی در امان بمانیم.

ساده زیستی مورد نظر اسلام عبارت است از: عدم دل بستگی به مظاهر دنیا و رهایی از تجملات و تشریفات زایدِ زندگی و بی پیرایه بودن که مقابل آن، تجمل گرایی و رفاه زدگی است.

ساده زیستی و زهد

ساده زیستی با مفهوم زهد و بی رغبتی، ارتباط تنگاتنگی دارد. استاد مطهری می گوید: «زهد، حالتی است روحی و زاهد از آن نظر که دل بستگی های معنوی و اخروی دارد، به مظاهر مادی زندگی بی اعتناست. این بی اعتنایی و بی توجهی تنها در فکر و اندیشه و احساس قلبی نیست و در مرحله ضمیر پایان نمی یابد. زاهد در زندگی عملی خویش، سادگی و قناعت را پیشه خود می سازد و از تنعّم تجمل و لذت گرایی پرهیز می نماید. زُهّاد جهان آنها هستند که به حداقل تمتع و بهره گیری از مادیات اکتفا کرده اند.»(1)

با این توصیف، مفهوم زهد دو مرحله قلبی و عملی دارد: مرحله قلبی آن، عدم دل بستگی به دنیا، و مرحله عملی آن، اکتفا کردن به حداقل ابزارهای زندگی و ساده زیستی است. پس می توان گفت: ساده زیستی راستین راه را برای تحصیل زهد حقیقی همواره می سازد؛ چنان که در روایتی از امام علی (ع) آمده است: «التّزهّد یؤدّی الی الزهد؛(2) واداشتن خود به زهد و ساده زیستی، منتهی به حالت درونی زهد می گردد». در جای دیگر می فرماید: «اول الزاهد التّزهّد؛(3) نخستین گام زهد، تزهّد (ساده زیستی) است.»

در یک جمله می توان گفت: زهد، مربوط به گرایش باطنی و قلبی انسان به دنیاست و ساده زیستی، ناظر به زندگی فردی و اجتماعی افراد است و نمی توان بدون روحیه ساده زیستی، به زهد رسید. تجمل گرایی، حاکی از دل بستگی به دنیاست که با زهد در تضاد است.

ساده زیستیِ صوفیانه

ساده زیستی مورد نظر اسلام، ساده زیستی عزت مند و راستین است که برداشت های ناصحیح صوفی گری با آن تطبیق نمی کند. متأسفانه در همه زمان ها، زاهد نماهای صوفی مسلک بوده و هستند که به دلیل عدم شناخت کامل از آموزه های دینی، نعمت ها را بر خود حرام کرده و لباس پشمینه پوشیده و برای خود ظاهری ژولیده، بی نزاکت و ژنده پوش و خشم آلود درست کرده اند.

امامان معصوم (علیهم السلام) همواره در برابر افکار انحرافی این گروه ایستادگی می کردند و با آنها در عمل و گفتار مخالفت می نمودند و روش آنان را انحرافی و باطل می دانستند. امام صادق (ع) در مورد این افراد می فرماید: آنها دشمنان ما هستند. کسی که به آنها مایل گردد، جزء آنان است و با آنها محشور می شود.(4)

ساده زیستیِ مزوّرانه

ممکن است بعضی افراد از ساده زیستی سوء استفاده کنند و با نیرنگ و فریب، مردم را به گمراهی بکشانند و از این طریق به مقاصد خویش برسند.

سعدی در این باره داستانی نقل کرده است: زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادتِ او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادتِ او بود، تا ظنّ صلاح در حق او زیادت شود... چون به مقام خویش باز آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری داشت صاحب فراست، گفت: ای پدر، باری به دعوت سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.(5)

ساده زیستی و آراستگی

شاید بعضی تصور کنند ساده زیستی با آراستگیِ ظاهری، منافات دارد، در حالی که بین این دو هیچ گونه تضادی وجود ندارد. می توان هم ساده بود و هم آراسته. اسلام بر لزوم آراستگی مسلمانان تأکید کرده است. قرآن مجید می فرماید: «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد؛(6) ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید». این جمله می تواند شامل پوشیدن لباس های مرتب و پاکیزه، شانه زدن موها، به کار بردن عطر و مانند آن باشد. ضمن آن که شامل زینت های معنوی مانند: ملکات اخلاقی و پاکی نیت و اخلاص نیز می گردد.(7)

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: خدای تعالی دوست دارد وقتی بنده اش نزد برادران خود می رود، با ظاهری آراسته رو به رو شود.(8) آن حضرت از مردی که موهای ژولیده و لباسی کثیف داشت، انتقاد کرد و فرمود: بهره بردن از نعمت های الهی و نمایاندن نعمت، جزء دین است.(9)

پیامبر اکرم (ص) در عین سادگی و دوری از تجملات دنیوی، پاک و پاکیزه و خوش بو و معطّر بود؛ چنان که وقتی از مسیری می گذشت، رهگذرانی که پس از وی از آن جا می گذشتند، از بوی خوش آن حضرت می فهمیدند که پیامبر از آن جا عبور کرده است.(10) امام خمینی (ره) که الگوی ساده زیستی در عصر حاضر بود، به ظاهر خویش و تمیزی و زیبایی لباس بها می داد و همواره از عطر استفاده می کرد.

جای گاه ساده زیستی در اسلام

از نظر اسلام، ساده زیستی، یک ارزش معنوی است. پیشوایان دین، ساده زیستی و قناعت را ارزشی والا می دانستند و افراد ساده زیست را می ستودند. امیرمؤمنان علی (ع) در مورد «صعصعة بن صوحان» می فرماید: «انک ما علمتُ حَسَنُ المعونة خفیف المؤونة؛(11) همانا تو تا آن جا که دانسته ام، یاوری نیکو و کم هزینه ای.»

هم چنین آن حضرت در توصیف «زید بن صوحان» که در جنگ جمل به شهادت رسید، فرمود: خداوند تو را رحمت کند ای زید که به راستی کم هزینه و پر کار بودی.(12)

امام علی (ع) از میان همه کمالات «صعصعه» و «زید» به این ویژگی مهم آنان (کم هزینه و پر کار بودن) اشاره می کند تا جای گاه ارزشی ساده زیستی برای همگان مشخص گردد.

در اهمیت این مقوله ارزش مند همین بس که همه پیامبران الهی از آدم تا خاتم، به آن متّصف بوده اند.

ساده زیستی در سیره پیامبران

سادگی و بی پیرایگیِ فرستادگان الهی، به عنوان اصلی اصیل، جلوه ای خاص در رفتار، معاشرت و نشست و برخاست آنان دارد. امام علی (ع) از ساده زیستی پیامبران خدا خبر داده است. آن حضرت می فرماید: موسی (ع) به خدا عرض کرد: پروردگارا! من به آن چه از نیکی به سویم فرستادی نیازمندم. به خدا، موسی جز نانی که آن را بخورد از خدا چیزی نخواست، زیرا وی از سبزی زمین می خورد تا آن جا که به دلیل لاغری تن و تکیدگی گوشت بدن، رنگ آن سبزی از پوست شکم او نمایان بود. و اگر بخواهی از حضرت داوود (ع) بگویم که به دست خود از لیف خرما زنبیل می بافت و از بهای آن، گرده ای نان جوین تهیه می کرد و می خورد. و اگر بخواهی از عیسی بن مریم (ع) بگویم که سنگ را بالین خود می کرد و جامه درشت [و خشن ]می پوشید و خوراک ناگوار می خورد و خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و پناه گاهش در زمستان، شرق و غرب زمین بود.(13)

پیامبر اسلام (ص) نمونه کامل ساده زیستی است. امام علی (ع) در توصیف آن حضرت می فرماید: برای تو کافی است که رسول خدا (ص) را اطاعت نمایی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عیب های دنیا و بسیاری خواری و زشتی های آن باشد، چه این که دل بستگی های آن از او گرفته شده و برای غیر او گسترده شده است؛ از نوش آن نخورد و از زیورهایش بهره نبرد.(14)

آن حضرت در ادامه می فرماید: پیامبر (ص) روی زمین غذا می خورد و همچون بندگان می نشست و به دست خود کفشش را پینه می زد و جامه خود را وصله می کرد و بر الاغ بی پالان سوار می شد و دیگری را در کنار خود سوار می کرد.(15)

رسول خدا (ص) از سیره پادشاهان و نوع نشست و برخاست و رفت و آمد و تشریفات آنها سخت بیزار بود. مردی نزد پیامبر آمد تا با وی سخن گوید، اما چون پیامبر (ص) را دید، دست پاچه شد و به لرزه افتاد. حضرت به او فرمود: راحت باش، من که پادشاه نیستم، من فرزند همان زنم که گوشت خشکیده می خورد.(16)

امام علی (ع) و ساده زیستی

حضرت علی (ع) و فرزندانش، پاسداران سیره نبوی بودند و در ساده زیستی از آن بزرگوار پیروی می کردند. آن حضرت می فرماید: به خدا سوگند، این جامه پشمین خود را آن قدر وصله کرده ام که از وصله کننده آن شرم دارم.(17)

امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش روایت کرده که فرمود: علی (ع) در کوفه به مردم نان و گوشت می خوراند و خود طعامی جداگانه داشت. بعضی گفتند: کاش می دیدیم که خوراک امیرمؤمنان چیست؟ پس عده ای به طور سرزده به حضور امام رسیدند، غذای او چنین بود: تریدی (خرده ای) از نان خشکیده خیسیده به روغن که با خرمای فشرده آمیخته شده بود و آن خرما را از مدینه برای وی می آوردند.(18)

ابواسحاق سبیعی می گوید: یک روز جمعه بر دوش پدرم سوار بودم و امام علی (ع) خطبه می خواند. دیدم آن حضرت دست خود را تکان می دهد، گویا با آستین پیراهنش خود را باد می زند. به پدرم گفتم: آیا امیرمؤمنان گرمش است؟ گفت: او گرما و سرما را چیزی به حساب نمی آورد، بلکه پیراهنش را شسته و چون پیراهنی جز آن نداشته، آن را مرطوب به تن کرده است و چنین می کند تا خشک شود.(19)

کدام زمام داری را می توان مانند امام علی (ع) یافت که خوراک و پوشاکش چون ضعیف ترین مردم باشد و از این سیره نیکو تا لحظه وداع از این دنیا دست بر ندارد.

حضرت زهرا (س) و ساده زیستی

حضرت زهرا (س) نیز شاگرد مدرسه پیامبر (ص) و الگوی ساده زیستی است. وقتی سلمان فارسی چادر کهنه ایشان را دید که با لیف خرما دوازده جای آن وصله شده بود، متعجب گردید و با گریه چنین گفت: دختران قیصر و کسری در سندس و حریرند و دختر محمد (ص) روپوشی کهنه بر تن دارد که دوازده جای آن وصله شده است. آن حضرت گفت: یا رسول الله (ص)! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آن که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علی جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها بر روی آن به شترمان علف می دهیم و چون شب فرا می رسد آن را فرش می کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است!(20)

امام زمان (عج) و ساده زیستی

سیره آخرین وصی پیامبر (ص) نیز ساده زیستی است. امام صادق (ع) می فرماید: «فواللّه ما لباسه الاّ الغلیظ و لا طعامه الاّ الجشب؛ (21) به خدا سوگند، لباس مهدی (عج) جز پوشاکی درشت و خوراک او جز خوراکی سخت نخواهد بود.»

ساده زیستی و مقتضیات زمان

هر چند ساده زیستی به عنوان اصلی ثابت در زندگی پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) شناخته می شود، اما طبیعی است که این اصل در اوضاع و احوال گوناگون و اعصار مختلف، صورت و شکل مناسب آن زمان را پیدا می کند. بر این اساس، پیشوایان دین با حفظ اصل ساده زیستی، مقتضیات زمان خود را در نظر می گرفتند. این نکته مهمی است که باید در شناخت سیره معصومان مورد توجه قرار گیرد، چرا که در غیر این صورت باعث ایجاد شک و شبهه درباره زندگی آن بزرگواران می گردد. نمونه زیر حاصل عدم شناخت این نکته مهم در زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) است.

اعتراض زاهدنمای صوفی مسلک به امام صادق (ع)

روزی سفیان ثوری که خود از زهد فروش های عصر امام صادق (ع) بود، به نوع لباس آن حضرت اعتراض کرد و گفت: ای پسر رسول خدا (ص)! پیامبر (ص) و علی (ع) چنین لباسی را نپوشیدند که شما به تن کرده اید. حضرت در پاسخ فرمود: رسول خدا (ص) در عصری بود که فقر و تنگ دستی همه جا را فرا گرفته بود و آن حضرت مطابق شرایط آن زمان، چنان لباسی می پوشید؛ ولی دنیا بعد از آن عصر، نعمت هایش را در همه جا فرو ریخت. شایسته ترین افراد به بهره مندی از این نعمت ها، نیکان هستند. سپس حضرت این آیه شریفه را خواند که: «قل من حرّم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛(22) بگو: چه کسی نعمت های زیبای خدا و روزی های پاک را که او برای بندگانش آشکار کرده، حرام نموده است». ای سفیان ثوری! آن چه را که از لباسِ ظاهر من می بینی برای حفظ آبرو نزد مردم پوشیده ام. سپس حضرت لباس ظاهر خود را بالا زد و لباس زیرین خویش را که زبر و خشن بود، به سفیان نشان داد و فرمود: این لباس خشن را برای نفس خود و آن لباس ظاهر را برای مردم بر تن کرده ام.(23)

آن گاه امام (ع) اعتراض سفیان را به خودش برگرداند که در زیر لباس خشن خویش، جامه ای بس لطیف در بر کرده بود(24) و بدین طریق، روحیه ریاکارانه و زاهدنمای سفیان را آشکار کرد.

شرایط دوره امام صادق (ع) به گونه ای بود که باید به تناسب آن، نوع پوشش و لباس انتخاب شود. در عین حال اگر شرایط تغییر می کرد و مردم مدینه در سختی قرار می گرفتند، امام صادق (ع) به همان ساده زیستی برمی گشتند. از این رو معتب می گوید: امام صادق (ع) فرمود: چقدر طعام در نزد ماست؟ گفتم: بیش از چند ماه. حضرت فرمود: همه را بفروش. گفتم: در مدینه طعام نیست. حضرت فرمود: آن را بفروش. وقتی فروختم، حضرت فرمود: طعام را روز به روز خریداری کن و غذای عیالم را نصفی از گندم و نصفی از جو قرار ده. خدا می داند که می توانم به آنان گندم بدهم، ولی دوست دارم خدا مرا ببیند که در زندگی اعتدال دارم.(25)

فلسفه ساده زیستی

ساده زیستی در اسلام، تحمل محرومیت بی منطق نیست، بلکه باید بر اساس حکم عقل و نقل صورت گیرد. اما چرا اسلام ساده زیستی را ارزش می داند و فلسفه آن چیست؟ در این جا به بعضی از موارد آن اشاره می کنیم:

1 - هم دردی با محرومان

فلسفه ساده زیستی، هم دردی و شرکت عملی در غم مستمندان است. اگر افراد جامعه به خصوص مدیران و رهبران جامعه زندگی ساده ای را برگزینند، هم درد و رنج محرومان را لمس می کنند و هم با آنان هم دردی کرده اند. از این رو امام علی (ع) می فرماید: اگر می خواستم می توانستم از عسل خالص و مغز گندم و بافته ابریشم برای خود خوراک و پوشاک تهیه کنم، اما هرگز هوا و هوس بر من چیره نخواهد شد و حرص و طمع مرا به گزیدن خوراک ها نخواهد کشید. در حالی که ممکن است در سرزمین «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که حسرت گرده نانی برد و یا هرگز شکمی سیر نخورد، آیا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته؟ یا چنان باشم که آن شاعر گفته است:

و حسبُک داءً أن تَبیتَ بِبطنة

و حولَکَ أکبادٌ تحنُّ الی القِدِّ

این درد تو را بس که شب سیر بخوابی و گرداگردت شکم هایی گرسنه به پشت چسبیده باشد. آیا بدین بسنده کنم که مرا امیرمؤمنان گویند و در ناخوش آیندی های روزگار شریک آنان نباشم؟(26)

2 - ایثار

یکی دیگر از فلسفه های ساده زیستی، ایثار و مقدّم داشتن دیگران بر خود است. ایثار از پر شکوه ترین مظاهر جمال و جلال انسانیت است و فقط انسان های بسیار بزرگ به این قله شامخ صعود می کنند. ایثارگر از این که نیازمندان را بخوراند و بپوشاند و به آنان آسایش برساند بیش از آن لذت می برد که خود بخورد و بپوشد و استراحت کند.

اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر لذت نفس لذت نخوانی

 

نمونه بارز ایثار امام علی (ع) و خاندان پیامبر (ص) در سوره انسان منعکس شده است. آن بزرگواران برای رضای خدا طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند.

مشهور است که امیرمؤمنان علی (ع) باغی را که پیامبر (ص) درخت نشانده و با دست خود آب داده بود، به دوازده هزار درهم فروخت و وقتی نزد خانواده اش آمد، از آن هیچ نمانده بود و همه را در راه خدا داده بود. حضرت فاطمه (س) به وی گفت: می دانی چند روز است که ما خوراک نخورده ایم و گرسنگی بر ما چیره گشته است، پس چرا قدری از آن را نگه نداشتی؟ حضرت فرمود: چهره هایی زرد و دردمند را که نمی خواستم ذلت خواهش را در آنها ببینم، مرا بازداشت از این که چیزی از آن را نگه دارم.(27)

ساده زیستی در عصر تکنولوژی

ممکن است این توهّم پیش آید که در این زمانه که عصر تکنولوژی و پیشرفت است، ساده زیستی ممکن نیست و اساساً سخن گفتن از این مقوله، بیهوده و نا به جاست، زیرا ماهیت تکنولوژی، زهد و ساده زیستی را بر نمی تابد. حیات تکنولوژی، فزون خواهی و گسترش است و همواره در پی تولید و تکثیر می باشد. پس یکی از مقتضیات آن، ترویج مصرف گرایی و ارزش بودن آن است.

در پاسخ باید گفت: تکنولوژی، محصول اندیشه و عمل انسان است، نه پدیده ای خود مختار است و نه می تواند انسان را به دنبال خود بکشاند. البته در این که یکی از ویژگی های تکنولوژی، ترویج مصرف گرایی است، تردیدی نیست، اما این خواست انسان است که اگر به دنیا روی آورد، برای خود مصرف های نو می آفریند و در پی ایجاد نیازهای دروغین می افتد. انسان می تواند از فواید تکنولوژی بهره بجوید ولی اسیر آن نباشد.

سخن در بهره مندی از تکنولوژی نیست، بلکه سخن در این است که بهره مندی از آن به چه قیمتی باید تمام شود. تکنولوژی باید در خدمت بشر باشد، نه این که انسان در خدمت تکنولوژی باشد. اگر ساده زیستی نسبی را یک ارزش بدانیم، فرقی میان عصر تکنولوژی و جز آن وجود ندارد. البته باید اذعان کرد که عصر حاضر، ساده زیستی را دشوار ساخته است اما علی رغم این دشواری، می توان ساده زیستی را انتخاب کرد و در عین فعالیت اقتصادی و بهره مندی از مواهب علمی این عصر، اسیر مادیات نشد.

به هر روی، ساده زیستی به معنای گوشه گیری، تنبلی و بی تحرکی نیست تا با تکنولوژی و فعالیت و پیشرفت منافات داشته باشد. امام صادق (ع) می فرماید: «المؤمن حسن المعونة خفیف المؤونة؛(28) مؤمن، پر کار و کم خرج است.»

ساده زیستی و فقر

ممکن است این تصور پیش آید که اسلام با تأکید شدید بر ساده زیستی، مروّج فقر است، در حالی که به هیچ وجه ساده زیستی به معنای توصیه پذیرش فقر و استضعاف نیست و نظر اسلام، فقرزدایی است، نه فقرزایی. فقر، نداشتن و ناداری است، اما ساده زیستی، نخواستن در عین تمکّن می باشد. ساده زیستی، گذشت از سر اقتدار است، اما فقر، گذشت محرومانه است. ساده زیست، دارد و نمی خواهد، اما فقیر، ندارد تا بخواهد.

اسلام نه تنها فقر را نمی ستاید، بلکه آن را به شدت محکوم می کند و از آن بر حذر می دارد. تا جایی که پیامبر اسلام (ص) از فقر به خدا پناه می برد(29) و آن را از هر مرگی بدتر می داند.(30)

امام علی (ع) می فرماید: پسرم! از فقر بر تو بیمناکم، پس از آن به خدا پناه ببر که فقر مایه کاستی دین و سرگردانی عقل است و به دشمنی می انجامد.(31)

ضرورت ساده زیستی رهبران جامعه

گرچه ساده زیستی برای آحاد جامعه، یک ارزش محسوب می شود، اما برای پیشوایان و مدیران جامعه، یک ضرورت است. امام علی (ع) می فرماید: «ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل ان یقدّروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیّغ بالفقیر فقره؛(32) خدای متعال بر پیشوایان دادگر واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر قرار دهند تا رنج فقر، مستمندی را ناراحت نکند». آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب کرده است که درباره خودم و خوراک و پوشاکم مانند مردمان ناتوان عمل کنم تا این که فقیر به سیره فقیرانه من تأسی کند و ثروت مند به وسیله ثروتش سرکشی و طغیان نکند.»(33)

ساده زیستی رهبران و زمام داران، دو نتیجه مثبت و رعایت نکردن آن، دو خطر بزرگ در پی دارد. تحمل فقر و عدم طغیان ثروت مندان، دو پی آمد مثبت ساده زیستی، و عدم صبر و تحمل محرومان و گستاخی ثروت مندان، دو خطر تجمل گرایی رهبران است.

نوشته اند: عالم بزرگ و استاد کل، آیة الله وحید بهبهانی (ره) پسری داشت به نام عبدالحسین که برای همسر خویش لباسی تازه تهیه کرده بود. وقتی ایشان متوجه شد عکس العمل تندی نشان داد و او را از چنین اعمالی منع نمود. پسر در پاسخ وی آیه: «قل من حرّم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق...» را خواند. استاد از این توجیه ناراحت شد و فرمود: من نیز این آیه را شنیده ام، ولی فقرایی بسیار از همسایگان هستند که به فقر ما تسلّی می جویند.(34)

وقتی به امام علی (ع) خبر می رسد که کارگزار او «عثمان بن حنیف» در بصره به مهمانی یکی از ثروت مندان آن شهر رفته که در آن مهمانی، غذاهای رنگارنگ تدارک دیده شده و جای فقرا خالی بوده است، او را سخت سرزنش کرده و به وی گوشزد می کند که گمان نمی کردم تو مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان به جفا رانده شده اند.(35)

امام خمینی (ره) همواره بر ساده زیستی مسئولان و کارگزاران و روحانیان تأکید می نمودند و آنان را از تجمل گرایی بر حذر می داشتند. ایشان در این باره می فرماید: «من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محوّل فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.»(36)

با نگاهی گذرا به زندگی سراسر ساده و بی آلایش امام خمینی (ره) چه در دوران جوانی و چه در اوج مبارزه و تبعید و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان به بعد ساده زیستی آن پیر مراد و عارف وارسته پی برد. این امر چنان مشهود بود که «مایک والاس»، گزارش گر تلویزیونی آمریکا بعد از ملاقات و مصاحبه با وی چنین اظهار می دارد: «باید بگویم زندگی بسیار ساده که رهبر انقلاب اسلامی برای خود فراهم کرده بود، او را از همه رهبران دیگر دنیا متمایز می کرد.»(37)

زمینه های ساده زیستی

نهادینه شدن ساده زیستی در جامعه به عنوان یکی از ارزش های اخلاقی، نیاز به فراهم شدن بستر و زمینه مناسب دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از:

1 - ساده زیستی مسئولان جامعه: یکی از عواملی که در ساده زیستی مردم مؤثر است، بی پیرایه بودن زندگی رهبران و کارگزاران و الگوهای جامعه است. مدل برداری از زندگی کسانی که نقش هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزه های دینی و روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. از امام علی (ع) نقل شده است که فرمودند: مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدرانشان.

آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر (ص) به عنوان برجسته ترین الگوی تربیتی، مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و فرمودند: برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (ص) را الگو قرار دهی.(38) آن حضرت در جایی دیگر زندگی خود را که نمونه عالی بی رغبتی به دنیا و ساده زیستی است، به عنوان الگو معرفی می کند و می فرماید: بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود می شناسد و از نور دانشش روشنی می گیرد، بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنی هایش به دو قرص نان بسنده کرده است.(39)

2 - دنیاشناسی: ساده زیستی با نحوه نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود می پندارد، نمی تواند ساده زیست باشد. در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی (ع) می فرماید: از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا.(40)

3 - خودشناسی: یکی از روش هایی که در تقویت ارزش های اخلاقی به ویژه ساده زیستی مؤثر است، توجه دادن انسان به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمی فروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمی شود.

4 - فرهنگ سازی: فطرت انسان ها به سمت و سوی خوبی ها گرایش دارد، پس مهم آن است که ساده زیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد. دستگاه های تبلیغاتی به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامه های گوناگون می توانند ساده زیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزش ها قدم بر می دارد، متوجه سازند.

آثار ساده زیستی

ساده زیستی، آثار فراوانی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از:

1 - آسودگی

همه اضطراب ها و نگرانی ها از دنیا و مظاهر آن است، که با ساده زیستی می توان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی (ع) می فرماید: «الرّغبةُ مفتاح النَصَب و مَطیّةُ التَعَب؛(41) شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است.»

امام صادق (ع) نیز می فرماید: شیفتگی در دنیا، مایه غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد.(42)

ممکن است تصور شود که ساده زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است، در حالی که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی آسان و ساده به دست می آید. امام علی (ع) گنجی را بی نیاز کننده تر از قناعت و مالی را با برکت تر از بسنده کردن به روزیِ روزانه نمی داند.(43)

زندگی پر هزینه و تجملی است که خاطر انسان را به خود مشغول می کند، زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصل آن، سعی خستگی ناپذیر می خواهد و همین تلاش بی وقفه، استراحت و لذت بردن از زندگی را از انسان سلب می کند.

از طرفی، خواسته های انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از این رو در هیچ مرحله ای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمی شود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب می کند. از این جهت بعضی برای رهایی از تجملات به هیپی گری رو می آورند.

2 - موفقیت در زندگی

یکی از آثار ساده زیستی، کام یابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد، تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان و مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده اند، از قشر محروم یا متوسط بوده اند. برای آشنایی بیشتر با چنین انسان هایی، یک نمونه را ذکر می کنیم:

مرحوم علامه شیخ محمد حسن نجفی، معروف به صاحب جواهر از علمای مشهور و بنام نجف است که کتاب گران سنگ «جواهر الکلام» وی، عظیم ترین کتاب فقهی و دایرة المعارف فقه شیعه و ثمره 26 سال کار مداوم او به حساب می آید. امام خمینی (ره) در باره ایشان می فرماید: «صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند شاید از عهده [اش ] بر نیایند و این یک کاخ نشین نبوده است... یک منزل محقّر داشتند. از یک آدمی که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این کارها بر نمی آید. طبع قضیه این است که نتواند.»(44)

3 - سرمایه گذاری

ساده زیستی، یک نوع سرمایه گذاری است. با توجه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایه گذاری کند. در سیر الی الله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبک بالی است. چون هر چه آدمی خود را وابسته کند از طی طریق باز می ماند. امام علی (ع) می فرماید: « تَخَفَّفوا تلحقوا؛(45) سبک بار شوید تا زودتر برسید.»

همان طوری که کوه نورد برای رسیدن به قله کوه و صعودی آسان و موفق، از حمل بار اضافی پرهیز می کند و می داند هر چه بر بار خود بیفزاید، احتمال رسیدن او به قله کاهش می یابد، شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری می بیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی می کند زندگی ساده و بی آلایشی داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او می داند برای پیمودن راه درازی که در پیش دارد، باید امکانات و سرمایه لازم را فراهم کند و عاقلانه تر آن است که چیزی را برگزیند که کم وزن تر و پر ارج تر باشد و این کاری است که هر انسان عاقل و دور اندیشی انجام می دهد.

4 - قدرت

امام علی (ع) راز قدرت مندی و تصمیم و اراده پیامبران را در ساده زیستی و بی پیرایگی آنان می داند و می فرماید: «و لکنّ الله سبحانه جعل رسله اولی قوّةٍ فی عزائمهم و ضعفةً فیماتری الاعینُ من حالاتهم مع قناعة تملأُ القلوب و العیون غنیً و خصاصةٍ تملأ الابصار و الاسماع اذی؛(46) لکن خدای سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصمیم هایشان نیرومند و توانا گردانید و در حالاتشان که به چشم دیگران می آید، ضعیف و ناتوان قرارشان داد. با قناعتی که دل ها و چشم ها را از بی نیازی پر می کرد و با تنگ دستی و فقری که چشم ها و گوش ها را از رنج پر می نمود.»

استاد مطهری می گوید: یک کسی با «داشتن»، می خواهد چشم ها را پر کند و یک کسی با «ندارم ولی بی نیازم و اعتنا ندارم» چشم ها را پر می کند. پیامبران در نهایت سادگی بودند، ولی همان سادگی، آن جلال و جبروت ها و حشمت ها را خرد می کرد.(47)

حضرت موسی (ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی در مقابل فرعونی می ایستد که ادعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن می گوید. امام علی (ع) می فرماید: موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند درحالی که لباس های پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود. با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان پروردگار شوی، حکومت تو باقی می ماند و عزت و قدرتت دوام می یابد.(48)

ساده زیستی به انسان چنان قدرتی می دهد که در هر عرصه ای می تواند دست به کارهای سترگ بزند. امام خمینی (ره) در این باره می گوید: «اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستی عادت دهید.»(49)

امام راحل (ره) با اشاره به زندگی عالمان بزرگی چون صاحب جواهر و شیخ انصاری، زهد را عامل اقتدار آنان معرفی می کند(50) و در باره مرحوم مدرّس می فرماید: «یک سید خشکیده لاغر با لباس کرباسی، در مقابل آن قلدری که هر کس آن وقت را ادراک کرده، می داند که زمان رضا شاه غیر [از] زمان محمدرضا شاه بود. در مقابل او همچو ایستاد.. یک وقت رضا شاه به او گفته بود: سید چه از جان من می خواهی؟ گفته بود که می خواهم تو نباشی. وقتی که رضا شاه ریخت به مجلس، فریاد می زدند که زنده باد کذا. مدرّس رفت ایستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم. شما نمی دانید در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود و وابسته نبود.»(51)

5 - آزادگی

شهید مطهری در مورد ساده زیستی رهبران الهی می گوید: «افرادی را می بینید که در دنیا ساده زندگی می کنند، بدون این که لذت های خدا را بر خودشان حرام کرده باشند و بدون این که از کارهای زندگی دست بکشند. اینها در متن زندگی واقع هستند ولی دلشان می خواهد ساده زندگی کنند. چرا؟ می گوید برای این که من نمی خواهم آزادی ام را به چیزی بفروشم، به هر اندازه خودم را به اشیا مقیّد کنم، اسیر آنها هستم و وقتی اسیر اشیا باشم، مثل کسی هستم که هزار بند به او بسته است. چنین آدمی نمی تواند راه برود و سبک بار و سبک بال باشد و لهذا زندگی پیامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگی ساده ای بوده، زیرا اگر زندگی پر تجمل می داشتند دیگر از رهبری می بایست دست می کشیدند. زندگی پر تجمل با رهبری که لازمه آن سبک باری و سبک بالی و جنبش زیاد و آزادی و آزادگی است، نمی سازد.»(52)

شاعری می گوید:

در شط حادثات برون آی از لباس

کاول برهنگی است که شرط شناور است

 

یعنی اگر می خواهی در دریای حوادث فرو بروی، اول شرطش این است که خودت را لخت کنی. این معنا کنایه از عدم گرایش به زندگی تجملی و وابستگی های دنیوی است.

نیاز و وابستگی به دنیا، انسان را برده و مطیع خود می سازد، زیرا قید و بندها و تعلقات مادی و تجمل گرایی، آزادی عمل را می گیرد. امام علی (ع) می فرماید: «الدنیا دار ممرّ لا دار مقرّ و الناس فیها رجلان: رجل باع فیها نفسه فأوبقها و رجل اتباع نفسه فأعتقها؛(53) دنیا گذرگاه است نه ایست گاه. مردم در این دنیا دو دسته اند: برخی خود را می فروشند و برده دنیا می شوند و خود را تباه می سازند و برخی خویشتن را می خرند و آن را آزاد می کنند.»

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

مگر تعلق خاطر به ماه رخساری

که خاطر از همه عالم به مهر او شاد است

استاد مطهری (ره) دل بستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی می داند، اما می گوید: این شرط کافی نیست. عادت به حداقل برداشت از نعمت ها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است.(54)

مانع ساده زیستی

آن چه با روحیه ساده زیستی سازگاری ندارد و مانع تحقق آن می شود، تجمل گرایی است.

فرهنگ رفاه زدگی و تجمل گرایی، پی آمدهای مخرّب و نگران کننده ای دارد که به برخی از آنها می پردازیم.

آثار تجمل گرایی

1 - گسترش فساد: با گرایش به زندگی تجملی، هزینه های مصرف بالا می رود و طبیعی است که راه های مشروع، کفایت نمی کند. لذا مردم برای دست یابی به خواسته های روز افزون خود، از شیوه های نامشروع مانند: چاپلوسی، رانت خواری، ربا و... بهره می جویند.

امام خمینی (ره) می فرماید: «این خوی کاخ نشینی اسباب این می شود که انحطاط اخلاقی پیدا شود. اکثر این خوی های فاسد، از طبقه مرفّه به مردم دیگر صادر شده است.»(55)

پیامبر اکرم (ص) در گفت وگو با ابوذر از این نوع گرایش ابراز نگرانی کرده و می فرماید: به زودی مردمی از امت من خواهند بود که در دامن نعمت ها تولد می یابند، همّتشان غذاها و نوشیدنی های گوناگون و رنگارنگ است و مورد ستایش نیز قرار می گیرند. ایشان بدترین افراد امت من هستند.(56)

ابن خلدون، متفکر و جامعه شناس مسلمان، تجمل و رفاه زدگی را دشمن شهر نشینی می داند و می گوید: «تجمل خواهی و نازپروردگی برای مردم، تباهی آور است، چه در نهاد آدمی انواع بدی ها و فرومایگی ها و عادات زشت، پدید می آورد و خصال نیکی را که نشانه و راهنمای کشورداری است، از میان می برد و انسان را به خصال مناقض نیکی متّصف می کند.»(57)

2 - سقوط و نابودی: قرآن کریم، خوش گذرانی را عامل سقوط می شمارد و می فرماید: «و کم اهلکنا من قریة بطرت معیشتها؛(58) چه بسیار قریه ها را از میان بردیم که از زندگی خود گرفتار سرمستی بودند.»

در آیه ای دیگر، خداوند متعال اتراف و ترفه را باعث سقوط و نابودی شمرده است: «و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمّرناها تدمیراً؛(59) و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توان گران خوش گذران را وادار به فساد می کنیم و وقتی به فسق پرداختند سزاوار عذاب می شوند. آن گاه آن جا را زیر و زبر می کنیم و نابودشان می سازیم.»

این آیه به یکی از سنّت های قطعی پرودگار درباره هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاه زدگان و تجمّل گرایان اشاره دارد.

همیشه اشراف و مرفّهان بی درد، نخستین کسانی بوده اند که با پیامبران و منادیان عدالت، مخالفت کرده اند. قرآن مجید می فرماید: «و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انّا بما ارسلتم به کافرون؛(60) ما به هیچ جمعیت و دیاری پیامبری نفرستادیم، مگر آن که اشراف و خوش گذرانان آن جامعه گفتند: ما به آن چه شما مأمور شده اید، کافریم.»

ابن خلدون می گوید: «به هر اندازه (ملتی) بیشتر در ناز و نعمت فرو روند، به همان میزان به نابودی نزدیک تر می شوند.»(61)

3 - انحطاط اخلاقی: امام علی (ع) از رفاه زدگی به «سُکر نعمت» یعنی مستیِ ناشی از تجمل و رفاه، یاد می کند که متأسفانه پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، امت اسلامی به آن مبتلا شدند. آن حضرت می فرماید: «ثم انکم معشر العرب اغراض بلایا قد اقتربت. فاتقوا سکرات النعمة و احذروا بوائق النقمة؛(62)شما مردم عرب، هدف مصایبی هستید که نزدیک است. همانا از مستی های نعمت بترسید و از بلای انتقام بهراسید.»

در این شرایط است که امام (ع) می فرماید: در زمانی هستید که خیر همواره واپس می رود و شر به پیش می آید و شیطان هر لحظه بیشتر به شما طمع می بندد. آیا جز این است که یا نیازمندی می بینی که با فقر خود دست و پنجه نرم می کند و یا توان گری کافر نعمت یا کسی که امساک حق خدا را وسیله ثروت اندوزی قرار داده است و یا سرکشی که گوشش به اندرز بده کار نیست. کجایند نیکان و شایستگان شما؟ کجایند آزادمردان و جوان مردان شما؟ کجایند پارسایان شما در کار و کسب؟(63)

استاد مطهری می گوید: آری، سرازیر شدن نعمت های بی حساب به سوی جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیض های ناروا، جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن، دنیازدگی و رفاه زدگی کرد.(64)

امام خمینی (ره) معتقد بود گرایش به تجمل گرایی به تدریج صورت می گیرد و در درون آدمی رسوخ می کند و اخلاق را تغییر می دهد. ایشان در این باره می فرماید: «این طور نیست که انسان خیال کند که شیطان ابتدا می آید به آدم بگوید که بیا و برو طاغوتی شو؛ این را نمی گوید. قدم به قدم انسان را پیش می برد، وجب به وجب انسان را پیش می برد. امروز این که اشکالی ندارد. اگر جلویش را گرفتید، طمعش بریده می شود و اگر جلویش را نگرفتید، فردا یک قدم دیگر جلو می رود. یک وقت می بینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگی می کرد متحوّل شد به یک نفر انسان طاغوتی.»(65)

بنابر فرمایش امام (ره)، از ابتدا باید جلوِ نفس و خواهش های آن ایستاد. ایشان به صراحت می فرماید: «با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزش های انسانی - اسلامی را حفظ کرد.»(66)

4 - اسراف: بسیاری از مخارج و مصارف، بر اساس میل ها و نیازهای واقعی صورت نمی گیرد. یکی از نتایج دوری از ساده زیستی و تجمل گرایی، ابتلا به اسراف و زیاده روی است و دلیلش عادات ناپسند، چشم و هم چشمی ها و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و... می باشد. و این همان چیزی است که اسلام آن را حرام کرده است. قرآن مجید می فرماید: بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.(67) در جای دیگر، اسراف کاران را از اصحاب آتش دانسته است.(68)

بدیهی است که با ساده زیستی و قناعت می توان از اسراف و ریخت و پاش های بیهوده و خرج های اضافی جلوگیری کرد و نیازمندان را از فقر و نداری نجات داد. اسراف علاوه بر ضربه زدن به نظام اقتصادی جامعه، خسارت بزرگ معنوی محسوب می شود. رسول اکرم (ص) می فرماید: آن که بخورد و بپوشد و سوار شود از روی لذت و اشتهای نفسانی، خداوند بر او نظر نمی افکند تا جان دهد یا ترک نماید.(69)

5 - کم رنگ شدن ارزش ها و سنّت ها: یکی از آثار تجمل گرایی در جامعه، متروک شدن سنّت های الهی و آداب اسلامی است. وجود تشریفات زاید و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنّت پیامبر اعظم (س) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفت عمومی در جامعه می شود، به تأخیر افتد و جوانان عزیز در وقت مناسب نتوانند تشکیل خانواده دهند، در حالی که با حذف تشریفات و رو آوردن به ساده زیستی که اسلام به ویژه در امر مهم ازدواج، خواهان آن است، می توان اسباب ازدواج بسیاری از جوانان را فراهم کرد.

نمونه دیگر از آثار تجمل گرایی، کم رنگ شدن روابط عاطفی و دید و بازدید و صله رحم و اکتفا به ارتباط از راه دور و روابط سرد و خاموش از طریق تلفن یا نامه یا اینترنت و... می باشد. بدیهی است علاوه بر مشغله های روزمره، مهم ترین عامل این اثر را باید در تجمل گرایی و به تکلّف افتادن خانواده ها جست و جو کرد.



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: ساده , زیستی , اسلام , آیین , سنت , سیدامیرقزوینی , سیدامیرحسینی , سیدامیرعلی قزوینی , مسلمان , شیعه , غذا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : پنج شنبه 18 تير 1394
ارزش روزه و روزه‏ دار

با توجه به انيكه روزه با بسيارى از برنامه‏هاى مثبت و سازنده پيوند دارد، بى‏فايده نيست كه برادران و خواهران، از ارزش روزه و روزه‏دار آگاه شده، ايمان آنان و عشق و محبتشان باين فرمان كم‏نظير الهى بيش از پيش گردد.

كلمه رمضان از لغت رمض گرفته شده، و دانايان لغت رمض را به دو گونه توجيه توجيه كرده‏اند.

1- تابش نور خورشيد، با حرارت هرچه تمامتر بر ريگ و سنگ.

2- باريدن باران شديد در اوخر پائيز.

اگر رمضان بمعناى اول باشد، بايد گفت: روزه واقعيتى است كه هم‏چون حرارت شديد مفاسد و پليديها، و تجاوزات و طغيانهاى غرائز را مسيوزاند، و آدمى را به ميدان پاكى نزديك ميكند.

و اگر به معناى دوم باشد بايد گفت: روزه هم‏چون بارانى كه طبيعت را شستشو ميدهد، روان انسان را از آلودگى پاك كرده، و بآدمى نيروى مقاومت داده، و جسم را از خطرات رسوبات غذائى به سنگر امان ميبرد و به همين معنا روايتى از رهبر اسلام (ص) رسيده آنجا كه فرموده‏اند.

ارمض اللّه فيه ذنوب المؤمنين، رمضان زمانى است كه خداوند بخاطر عمل روزه مردم مؤمن را شستشو داده و پاك ميكند.

1- خيل صائم: اسبانى كه از خوردن باز ايستاده‏اند.

2- رجل صائم: انسانى كه از خوردن و آشاميدن و حركت و گفتن خوددارى كرده.

صوم رمضان يعنى، خوددارى كردن از آنچه شرع و مكتب اللّه اجازه نداده و بى‏ترديد گروه خوددارى در پيشگاه الهى، بخاطر اجراى فرمان دوست از اعتبار خاصى برخوردارند، و نزد پروردگار و وجدان خويش رو سپيدند.

على عليه السلام ميفرمايد: بهنگاميكه آدم بزمين آمد، تابش خورشيد چهره دل آرايش را تيره كرد، آدم از اين پيش آمد، دلگير بود، جبرئيل بر او نازل شد و بحضرتش گفت:

ميل دارى رويت سپيد گردد، گفت آرى، عرضه داشت: روز سيزده و چهارده و پانزدهم ماه را روزه بگير هر روزيكه روزه گرفت يك سوم كبودى پوست از بين رفت و به روز سوّم تمام چهره سپيد شد، اگر در اين روايت جاى تاؤيل باشد بايد گفت روزه عامل بدست آوردن آبرو و اعتبار در پيشگاه خداست.

رمضان زمانيست كه ابتدايش رحمت، و دهه دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادى از آتش جهنم است، اين آزادى از عذاب آخرت، عكس‏العمل آزادى انسان از سوء خلق، طغيان غرائز و شهوات و بد كردارى بوسيله روزه ماه رمضان است، روزه‏اى كه همراه با شرايط انجام گرفته باشد.

پيامبر عزيز در خطبه جمعه آخر شعبان، در توضيح برنامه‏هاى رمضان چنين فرمودند: ماهى بر سر شما سايه ميافكند، كه در ظرف آن ليلة القدر دارد، شب قدرى كه از هزار ماه با ارزشتر است.

خداى بزرگ روزه اين ماه را بر شما واجب نموده، و يك نماز مستحب را در شب آن مساوى با هفتاد نماز در شبهاى ديگر قرار داده، آنكس كه در اين ماه بكار نيكى دست بزند و برنامه خدا پسندانه‏اى انجام دهد ثوابش برابر با واجبى از واجبات خداست، و هر كس عمل واجبى انجام دهد. اجرش باندازه هفتاد واجب در وقت ديگر است.

آرى اى مردم، رمضان ماه استقامت، و فراهم آوردن نيرو است، و مزد مردم با استقامت و نيرومند بهشت است‏ «1».

رمضان ماه مساوات است، ماهيكه بايد ثروتمندان مادى و معنوى به تمام كمبودهاى مردم تهيدست رسيدگى كنند، و دردهاى معنوى و اقتصادى را در درمان نمايند، در اين ماه نبايد گروهى سير و دسته‏اى گرسنه باشند، عده‏اى غرق در هدايت، و قشرى گرفتار ضلالت، در اين ماه است كه خداوند روزى بندگان فرمانبر را زياد ميكند، و اين مسئله واقعيتى است كه قرآن از آن خبر داده «آنگاه كه مردم خويشتن‏دارى بدست آرند، و از گناه و نافرمانى بپرهيزند، تمام درهاى بركات آسمان و زمين را برويشان ميگشائيم» «2».

رهبر اسلام ص ميفرمايد: در رمضان چهار برنامه از خداوند بخواهيد، دو برنامه براى جلب عنايت حق، و دو برنامه‏هائيكه از آن بى‏نياز نيستيد، اما دو برنامه اول يكى قرار گرفتن در حصار توحيد و دور شدن از شرك و دوم بازگشت از گناه و ورود بحوزه توبه، و دو برنامه‏اى كه از آن بى‏نياز نيستيد، يكى طلب بهشت، و ديگر آزادى از آتش جهنم.

پيامبر عزيز ميفرمود: هر آنكس كه ماه رمضان را درك كند، و خود را در مسير آمرزش حق قرار ندهد، در كدام زمان ميخواهد به جبران كمبودها برخيزد.!

و نيز فرمود: اگر خداوند بآسمانها و زمين در چنان زمانى اجازه سخن گفتن دهد. به تمام روزه‏داران ميگفتند برنامه شما به بهشت منتهى ميگردد، و باز فرمودند: براى بهشت درى است به نام ريان و آن اختصاص بروزه‏داران دارد، آخرين روزه‏دارى كه از آن وارد شود بسته ميگردد.

پيامبر بزرگ ميفرمود: روزه‏دار اگر غيبت نكند، و بخوابد، خوابش عبادت است.

رسول گرامى صلى اله عليه و آله بمردم فرمود: طرحى را به شما بياموزم كه انجامش شيطان را از شما دور خواهد كرد به دورى بين مشرق و مغرب پاسخ گفتند آرى فرمودند: روزه رويش را سياه ميكند، دستگيرى از تهيدستان پشتش را ميشكند، دوستى در راه خدا، و تحمل رنج عمل شايسته ريشه‏اش را ميكند و توبه و بازگشت بحق رگ و پى او را جدا ميكند براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن روزه است.

پيشوارى اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگى بانسان روى آورد، خداوند هزار ملك را مأمور آدمى ميكند تا بهشت و نعمت الهى را باو بشارت دهند و او را نوازش كنند و چون افطار گردد خطاب ميرسد چه بوى خوشى دارى، سپس بملائكه ميفرمايد: شاهد باشيد مغفرتم را نصيبش كردم.

و نيز فرمود: آنكس كه از روى ايمان و عشق به خدا روزه بگيرد و حسابگر باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه بازدارد، در حوزه رحمت گذشته و آينده الهى قرار گيرد، و اجر ثابت قدمان نصيبش ميشود «3».

امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايد: روزه جسد خوددارى از غذاست ولى با اراده و اختيار خويش البته براى جلب مزد و فرار از عذاب، و روزه روان، خوددارى حواس پنجگانه است از گناه و پاك داشتن دل از تمام عوامل شر، و روزه دل نيكوتر است از روزه زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شكم‏ «4».

از مجموع روايات استفاده ميشود، كه روزه عمل ساده‏اى نيست و تنها گرسنگى و تشنگى مايه بوجود آمدن حقيقت روزه نميباشد، بلكه روزه بزرگترين ميدان تمرين براى پاكسازى جسم از امراض گوناگون، و تزكيه روان از مفاسدا خلاقى، و منور كردن دل به نور خداست.

با چنين روزه‏اى روزى فراوان ميگردد، و اجتماع سالم گشته و آدمى در پيشگاه حق كسب آبرو ميكند، و در جهان بعد از بهشت بهره‏مند شده، و از عذاب جهنم دور خواهد ماند.

 

آثار خودنگهدارى‏

در قسمتى از مسائل گذشته، خصوصا در توضيح برنامه روزه دانستيم كه اجراى فرمان حق، و پيروى از دستور، و آراسته شدن بعمل صالح، در آدمى ايجاد نيروى مقاومت ميكند، و انسان را براى مبارزه با حوادث خطرزا آماده مينمايد.

مردميكه در سايه اجراى برنامه‏هاى مثبت داراى نيروى خودنگهدارى ميشوند، سعى دارند، در برابر هجوم حوادث ضد انسانى به حفظ سرمايه‏هاى سعادت‏آفرين برخيزند، و بدشمن اجازه دستبر ندهند، و در حقيقت كمترين اثر نيروى خودنگهدارى، برجا ماندن ريشه هاى سعادت و فضيلت در دو قلمرو فرد و اجتماع است، دشمنان درونى و بيرونى هيچگاه بسنگر استراحت نخواهند رفت، آنان بطور دائم در انتظار فرصت‏اند، كه انسان را از مسير الهى جدا كرده و بپرتگاه سقوط بكشانند، اين انسانا ست كه بايد در برابر دشمنان مجهز بوده و هميشه در مقام دفاع از كيان خويش باشد، و بايد همه مردان و زنان اين نكته را بدانند كه بهر ندازه توان و نيروى آدمى بوسيله حرارت ايمان و عشق بالله و اجراى فرامين آسمانى زياد گردد نيروى دشمنان و دستيارانشان براى آفريدن خطر كم ميشود و اتفاقا قرآن مجيد باين معنا اشارت كرده، آنجا كه از قول يكى از خطرناكترين دشمنان انسان ابليس نقل ميكند: فبعزّتك لاغوينّهم اجمعين الّا عبادك منهم المحلصين. ترجمه: بار خداوندا به عزتت سوگند تمام مرد و زن را بگمراهى ميبرم مگر آنانكه نيروى ايمان و توان عملشان از هر آلودگى پاك است، آنان گروهى هستند كه من با تمام قدرتم در دستبرد بآنان سخت عاجز و ناتوانم: شما ميتوانيد اين معنى را در خود تجربه كنيد، فرض كنيد به گناهى عادت داريد، و مقاومت شما در برابر آن گناه و عوامل تحريك‏كننده‏اش صفر است، شيطان يا هواى نفس بآسانى بشما مسلط است، و شما هميشه مغلوب آن گناه هستيد، تصميم ميگيريد خود را از آن گناه پاك كنيد، وقت تصميم ابتداى مبارزه است، هم اكنون بايد در برابر دشمن مجهز شويد تا آنجا كه دشمن از پا درآيد، تجهيزات عبارت است، از ياد خدا، توجه بزبان گناه، و توجه بعكس‏العمل‏هاى خطرناك گناه در دنيا و آخرت، عزم راسخ براى ترك گناه، و امور ديگريكه شما را در اين راه كمك ميدهد، با جمع كردن تجهيزاته عليه دشمن، براى اولين بار كه در برابر گناه قرار ميگيريد با زحمت زياد از هجوم پليدى خود را حفظ ميكنيد، بار دوم فرار از گناه براى شما آسانتر ميشود، دفعات ديگر ساده‏تر، تا جائيكه مقاومت شما بآنجا ميرسد كه اگر عوامل گناه بزيباترين قيافه در برابر شما جلوه كنند، چنان حالت انزجارى بشما دست ميدهد كه اتگار با مالك دوزخ روبرو شده‏ايد، اينجاست كه حس ميكنيد توان شما براى خويشتن‏دارى فوق‏العاده شده و نيروى دشمن بصفر رسيده!!

بنابراين شما با دشمن در مسئله مقاومت عكس يكديگر هستيد هرچه نيروى شما بيشتر شود نيروى دشمن كمتر ميگردد، و هرچه نيروى شما كمتر توان دشمن فوق‏العاده‏تر ميشود.

ميگويند: شخصى ابليس را در خواب ديد، در اطاقى قرار دارد كه از سقف آن اطاق از نازكترين نخ تا زنجيرهاى دانه درشت سخت و محكم آويخته، گفت: اين چه بساطى است، ابليس پاسخ داد: اين نخها و زنجيرها وسيله صيد كردن است، بسيارى از مردم بخاطر نداشتن ايمان و عمل، يا بعلت سستى عقيده و كمبود فعاليتهاى مثبت با نخى نازك كه بر گردن آنان همچون كمند مياندازم در دام من قرار ميگيرند، و اين زنجيرهاى گران و سخت براى بدام افكندن مردم مؤمن و مخلص است، اما مخلصين از افتادن بدام من درا مانند، من دوبار با اين زنجير گران خواستم مرجع بزرگ شيخ مرتضى انصارى را از خدا جدا كرده و در هلاكت قرار دهم، اما در هر دو بار اين زنجير سخت را هم چون خمير نرم از هم گسست و خويش را از خطر نگاهداشت!!

نوشته‏اند: ابن سيرين جوانى بود زيباروى، در بازار شام بشغل بزازى اشتغال داشت، زنى جوان و زيبا چهره بدو مراجعه كرد، و از او خواست پارچه‏هاى گوناگونى را بخانه وى بياورد، تا در آنجا با داشتن فرصت كافى آنچه ميخواهد انتخاب كند.

ابن سيرين بهنگاميكه وارد خانه شد تمام درها را بسته ديد، تازه برايش روشن شد كه بدام افتاده، بزن گفت از خدا بترس، شرم و آزرم كجا رفته، مگر نميدانى قرآن و سنت از گناه زنا بشدت نهى كرده‏اند، زن گفت آنچه ميگوئى واگذار، تا كامم برنياورى از اين خانه راه خروج ندارى، ابن سيرين با او مهربانى كرد و در عين لطف و محبت از او خواست اجازه دهد براى رفع حاجت بدستشوئى برود، چون بمحل قضاى حاجت رسيد سراپايش را آلوده كرد و با آن كيفيت با آن زن روبرو شد، زن از اين قيافه و وضع او بشدت متنفر گشت و از او خواست هرچه زودتر خانه را ترك كند، ابن سيرين با خوشحالى هرچه تمامتر از خانه خارج شد، و بمزد مقاومتى كه در برابر هواى نفس و وسوسه ابليس بخرج داد آراسته بدانش تعبير خواب شد. «5»

 

جهاد اكبر

على عليه السلام ميفرمايد: پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله گرهى از مسلمانان را بجگ فرستاد، زمانيكه بازگشتند فرمود:

مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر، قيل يا رسول اللّه و ما الجهاد الاكبر قال جهاد النفس ثمّ افضل الجهاد من جاهد نفسه الّتى بين جنبيه. «6»

ترجمه: آفرين بر مردميكه جنگ كوچك را بپايان بردند، ولى جنگ بزرگ بر عهده آنان باقى مانده، پرسيدند جنگ بزرگ كدام است، فرمود مبارزه با نفس، سپس ادامه داد: پربهره‏ترين جنگ مبارزه با نفس است كه بين دو پهلو قرار دارد.

از دشمنان بسيار خطرناك، و زيان‏آوريكه بشر در تمام دوره حيات و در هر شرطى از شرايط با آن روبرو بوده، چهره‏ايست كه قرآن مجيد از آن تعبير بهواى نفس كرده است. «7»

هوا عبارت است از طغيان نفس و عدم قناعتش در برابر آنچه بطور قانونى برايش فراهم شده.

انسان در عين اينكه روزى و بهره ماديش از جانب حق مقرر شده ولى دستور دارد بهره‏اش را از خوان طبيعت در سايه كار و كوشش و فعاليت و زحمت بدست آورد، سپس باندازه نياز از دسترنج خويش استفاده كند و مازادش را در راه الهى اتفاق كرده و خلاءهائيكه براى خانواده‏هاى مسلمان و اجتماع اسلامى هست پر كند، اما اكثر مردم باين شكل قانونى نيستند، بهنگام قدم گذاشتن در حوزه حيات و روبرو شدن با عوامل مادى، و بقول قرآن زينت حيات و مظاهر فريبنده، و صورتهاى بى‏سيرت در صفحه نفسش بسيارى از خواسته‏هاى نامشروع و غيرقانونى و آمال و آرزوهاى عجيب و غريب نقش مى‏بندد و او را براى بچنگ آوردن برنامه‏هاى بيشتر اگر چه بنابودى حق حيات و مال و منال و آبروى ديگران تمام شود تحريك مينمايد، آنگاه در مرز ستم بهم‏نوعان قرار گرفته و تبديل بمنبع شر خواهد شد، اين نكته ناگفته نماند كه نفس در ميدان وجود انسان داراى ارتش مجهزيست كه ميتوان گفت همه وجود انسان ارتش نفس است، ارتشى منتظر فرمان، چنانچه نفس داراى تربيت و پاكى باشد، ارتشش در راه حق و حقيقت بدو كمك ميكند و اگر داراى هوا، نيرويش در راه گمراهى و رذيلت بياريش برميخيزد.

بهنگام طغيان هواست كه انسان دچار گناهان گوناگون و بيشمارى ميشود.

تيز كردن دندان براى حمله بمظلوم، تأمين نيرو براى بيغما بردن سهم ديگران، ارضاء غريزه جنسى از طرق نامشروع، گرفتار آمدن بدام ريا براى ازدياد مال و قرار از كار، كشتن بى‏گناه، آلوده شدن بانواع پليديها براى حفظ مقام و موقعيت پوشالى، غرق گشتن در مسائل مادى و ... همه و همه محصول هواى نفس و فرمانبردن از آنست.

در برخورد و روبرو شدن با هواى نفس جهت زندگى معلوم گشته و مسير آدمى مشخص ميگردد، چنانچه در اين ميدان آدمى محكوم و مغلوب هواى نفس شود، تبديل به پست‏ترين و شريرترين موجود زنده گشته و در جهان بعد هيزم جهنم خواهد شد، و اگر مالك هوا گردد حياتى بر اساس پايه‏هاى فضيلت برپا خواهد كرد و در عالم بعد از زيباترين چهره‏هاى اهل بهشت خواهد بود.

قرآن هم همين معنا را بازگو ميكند، آنجا كه ميفرمايد: وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏: آنكس كه بخاطر ترس از مقام ربوبيت، نفس را از تجاوز و طغيان باز دارد جايگاهش بهشت است.

ميدانيد كه براى جنگ با دشمنان بيرون، انسان توان و نيرو لازم دارد، و آن نيرو عبارتست از انواع اسلحه‏هاى مادى و آگاهى از تاكتيك‏هاى نظامى، ولى براى مبارزه با هواى نفس كه جدا در رأس تمام دشمنان بشر قرار دارد، از هيچيك از نيروهاى مادى نميتوان كمك گرفت، در اين ميدان نيروئى مافوق تمام نيروهاى لازم است چون اين دشمن خطرناكترين و پرزورترين دشمنان است و آن نيروى مافوق بنا به عقيده قرآن چيزى جز تقوا و بعبارت فارسى خودنگهدارى نيست.

البته بدست آوردن نيروى خودنگهدارى محصول برنامه‏هاى متعدديست كه انسان بايد از سنين كودكى براى خويش فراهم آورد.

در اينجا ممكن است بپرسيد كودك چگونه براى تحصيل اين نيرو برخيزد؟ بايد گفت پدران و مادران، آموزگاران و دبيران، دانشمندان و نويسندگان و خلاصه همه مربيان براى ايجاد اين نيرو در كودكان كه نسل آينده را در زمانى تشكيل ميدهند. خطيرترين مسئوليت را بعهده دارند، و اگر در جنب اين نونهالان معصوم و نسل بيگناه مربيان بيتفاوت باشند و يا تنها بامور ظاهر اطفال توجه داشته باشند ملت و مملكت غرق در فساد خواهد شد و بى‏ترديد گناه بزرگ بهدر رفتن نيروهاى انسانى بگردن مربيان است.

اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه خود انسان اساسى‏ترين نقش را در فراهم آوردن نيروى خودنگهدارى بعهده دارد، و بايد بيدار باشد كه اصول انسانى‏اش در معرض نابودى قرار نگيرد. چنانچه خداى ناخواسته پدر و مادر، معلم و دبير، و ساير مربيان انسانى در اين زمينه كوتاهى كنند، بهنگاميكه انسان بعقل آيد و داراى نيروى تشخيص شود، بايد خود بجستجو برخيزد، و دامن يك مربى الهى را بچنگ آرد و خويش را از مرز هلاكت برهاند.

اما برنامه‏هائيكه بايد در فراهم ساختن نيروى خودنگهدارى مورد توجه مربيان و خود انسان قرار گيرد عبارتست از:

1- فراگيرى مقررات و قوانين سازنده و رشددهنده برنامه‏هاى انسانى.

2- انديشه در عمل و عاقبت آن.

3- توجه بپروردگار و صفات او.

4- شكوفا كردن خصائل انسانى و اخلاقى از قبيل كرامت نفس، شرف، غيرت، حميّت، حيا، و ...

5- تمرين برنامه‏هاى پسنديده و مثبت.

6- همنشينى با عاشقان حق و اولياء خدا.

7- دورى جستن از عوامل تحريك‏كننده‏اى كه آدمى را بگناه و اميدارد و مخصوصا رفيق ناباب.

مربيان در فراهم آوردن اين مقدمات براى پرورش كودكان سخت مسئولند، و آنان كه از حوزه تربيت مربيان دور بوده‏اند پس از آگاهى باين قواعد نسبت بخويش فوق‏العاده مسئولند.

گروهى عقيده دارند فساد در نسلهاى گذشته كمتر بود، اگر اينطور باشد بايد گفت مسلمانان گذشته علاقه بيشترى بآئين حق داشتند و اينهمه عوامل فساد در اختيار آنان نبود، و نيكان ايشان بيش از بدان بودند، و بهمين خاطر نيروى خودنگهدارى در آنان قويتر و پرتوان‏تر بود، آنان هميشه سعى داشتند، با مقدمات سازنده تقوا در ارتباط باشند، از اينجهت مردمى بودند قانع بحق خود پرهيزگار و پاكدامن، درستگو و درستكردار، ولى امروز كمتر كسى را مى‏بينيم كه آلوده به گناه يا گناهانى نباشد، نيروى خودنگهدارى در نسل امروز ضعيف است، اكثر مردم در برابر عوامل تحريك و ترغيب بگناه محكومند و ضعف و محكوميت اينان، حوزه زندگى را دچار مشكلات فراوانى كرده است.

خوشبختانه مردم مسلمان و مخصوصا شيعه در سايه رهبرى قائد عظيم الشأن اسلام، و مرجع بى‏نظير تاريخ، و متفكر قرن، و روح دين، و رعد خدائى عليه بيداد و ستم، و انقلابى‏ترين چهره انسانى و دينى عليه بى‏دينى حضرت امام خمينى بعلل و عوامل مشكلات زندگى پى برده، و از فرهنگ وارداتى غرب و استعمارى روى گردانده و بتدريج آمادگى خود را براى بازگشت باصول اسلام نشان ميدهد، و هم اكنون طليعه فراهم آوردن نيروهاى مادى و معنوى براى بيرون راندن دشمنان بيرونى، و درونى از ميدان حيات آشكار است و مرد و زن مخصوصا، نسل جوان در سايه مربيان دلسوز درصدد فراهم آوردن مقدمات ايجاد تقوا و نيروى خودنگهداريند، و اميد ميرود كه در سايه اين توبه واقعى و بازگشت بحق، و تكاپوى مثبت به نتايج درخشانى برسند. «8»

راستى آنانكه در مبارزه با هوا پيروزند، وجودشان براى خود و ديگران منبع خير و بركت است و البته اين مبارزه و جنگ از اهميت بسزائى برخوردار است، چنانچه نتائجش نيز داراى ارزش فوق‏العاده است و بهمين خاطر پيامبر بزرگ از اين مبارزه تعبير به جهادا كبر كرده است.



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
7 میلیاردر ایرانی مشهور جهان را بشناسید

بسیاری از ایرانیان خارج از کشور کسب‌وکارهای موفقی دارند اما این‌بار پایگاه خبری «باکس نیوز باکس» لیستی از ثروتمندان ایرانی خارج از کشور ارائه کرده است.

روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: این رده‌بندی بر اساس میزان ارزش دارایی این افراد بوده است. دارایی‌های این افراد در مجموع 16.7 میلیارد دلار برآورد شده است.

پی‌یر مراد امیدیار

ارزش دارایی خالص: 8.1 میلیارد دلار

پی‌یر مراد امیدیار متولد 21 ژوئن 1967 در فرانسه است. وی کارآفرین و خیر ایرانی - آمریکایی است. پی‌یر امیدیار رئیس و مؤسس سایت ای‌بی (e-bay) اولین و معروف‌ترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است. او در سال 1998 و در 31 سالگی به‌عنوان یک میلیاردر شناخته شده است. از سال 2010 تاکنون امیدیار به‌عنوان رئیس گزارش‌های تحقیقاتی و سرویس خبری حوزه مسائل اجتماعی در پایگاه خبری «هونولولو سیویل بیت» مشغول خبرنگاری آنلاین بوده است. او در سال 2013 اعلام کرد که پروژه‌ای مشترک در حوزه خبرنگاری را با عنوان «اولین نگاه رسانه» با حضور گلن گرینوالد، لارا پوترا و جرمی ساهیل آغار خواهد کرد. امیدیار در سال 1995، در 28 سالگی، برای فعال کردن فهرستی از حراج فرد به فرد مستقیم برای اقلام کلکسیونی، شروع به نوشتن یک کد کامپیوتری برای یک مکان آنلاین کرد.

اردوان فرهاد مشیری

ارزش دارایی: 2.1 میلیارد دلار

اردوان فرهاد مشیری متولد 18 می‌سال 1955 در ایران، تاجر و سرمایه‌گذار ایرانی - انگلیسی، ساکن موناکو است. مشیری در انگلیس و روسیه صاحب سهامی در شرکت‌های متعدد انرژی و فولاد است. او حسابدار خبره‌ای است که قبلا برای ارنست اند یانگ، PKF و Deloitte کار می‌کرد. مشیری و علیشیر عثمانوف، شریک کسب‌وکار طولانی‌مدت وی، صاحبان هلدینگ رداندوایت (Red & White) هستند. در آگوست سال 2007 این دو سرمایه‌گذار 14.65 درصد از سهام باشگاه فوتبال آرسنال را از دیوید دین، نایب رئیس سابق این باشگاه، خریداری کردند. در 18 سپتامبر 2007، هلدینگ رداندوایت سهام خود در آرسنال را به 21 درصد افزایش داد و در 28 سپتامبر 2007 به 23 درصد رساند و یک هفته بعد ازآن مشیری حداقل 25 درصد از هلدینگ این باشگاه فوتبال را مطالبه کرد.

امید کردستانی

ارزش دارایی: 1.9 میلیارد دلار

امید کردستانی، بزرگ‌شده تهران، تاجر ایرانی - آمریکایی است که هم‌اکنون به‌عنوان مدیر ارشد کسب‌وکار در گوگل مشغول به‌کار است. وی در گذشته، مشاور ارشد دفتر مدیرعامل و از بنیانگذاران گوگل و به‌عنوان مدیر غیر‌اجرایی در وودافون فعالیت می‌کرد. کردستانی تا 16 آوریل 2009، معاون ارشد رئیس فروش و عملیات گوگل بود. کردستانی یکی از بنیانگذاران بنیاد ارتباطات پارسا، جامعه میراث فارسی، جامعه کارآفرینی و بشردوستانه است.

حسن خسروشاهی

ارزش دارایی: 1.8 میلیارد دلار

حسن خسروشاهی، متولد 1319 در تهران، یک کانادایی ایرانی‌تبار است. وی کارآفرین، خیرخواه و فردی با نفوذ در حوزه کسب‌وکار است. خسروشاهی دارای دو مدرک در رشته‌های حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران است. او به همراه خانواده گروه «پرسیس» را تاسیس کرد. فعالیت این گروه در کسب‌وکار خرده‌فروشی، املاک و مستغلات و صنایع دارویی بوده است. در سال 2012، وی از دانشگاه بریتیش کلمبیا به واسطه کارآفرینی و اقدامات بشردوستانه جایزه دریافت کرد. در سال 1982، فروشگاه‌های زنجیره‌ای الکترونیکی به نام «فیوچر شاپ» را تاسیس کرد. این زنجیره بعدا در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در سراسر غرب کانادا و انتاریو گسترش یافت. در مارس 2001، شرکت بست بای، مستقر در آمریکا، فروشگاه فیوچرز خسروشاهی را به قیمت 580 میلیون دلار (دلار کانادا) تصاحب کرد. در آوریل 2007، خسروشاهی رئیس هیات امنای موسسه فریزر شد. خسروشاهی همچنین عضو کمیته اجرایی شورای کسب‌وکار بریتیش کلمبیا و از اعضای هیات مدیره صندوق موقوفه اج لیدینگ است.

مانی مشعوف

ارزش دارایی: 1.3 میلیارد دلار

مانی مشعوف، تاجر ایرانی‌ - آمریکایی در دوران نوجوانی به ایالات متحده آمریکا رفت و برای اولین بار در واشنگتن و سپس در سان‌فرانسیسکو مسکن گزید. در آنجا، او به دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو رفت و در سال 1966 با مدرک علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد. او بنیانگذار و حال رئیس فروشگاه زنجیره‌ای ‌بی‌بی (bebe) بوده که در حال حاضر دارای 297 شعبه در شمال آمریکاست. او اخیرا به دانشگاه سابق خود در ایالت سان‌فرانسیسکو، قول 10 میلیون دلار کمک داده است.

اسحاق لاریان

ارزش دارایی: 1.1 میلیارد دلار

اسحاق لاریان متولد 1322 در کاشان است. این میلیاردر ایرانی - آمریکایی بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی MEGA Entertainment بزرگ‌ترین کارخانه عروسک‌سازی جهان است. لاریان در 17 سالگی وارد آمریکا شد و پس از فارغ‌التحصیلی از رشته مهندسی عمران، به صادرات کالاهای الکترونیکی مشغول شد. چند سال بعد در سال 2000 وی تصمیم به ساخت عروسک‌های «برتز» گرفت. وی در سال 2004، توسط ارنست اند یانگ، «کارآفرین سال» (در فهرست محصولات مصرفی) نام‌گذاری شد. سه سال بعد یعنی در سال 2007، توسط ارنست اند یانگ «کارآفرین سال» ملی نام گرفت. شعار او «آینده به نفع جسوران» است که در سراسر ساختمان MGA نمایش داده می‌شود.

آرش فردوسی

ارزش دارایی: 400 میلیون دلار

آرش فردوسی متولد هفتم اکتبر 1985، به‌عنوان کارآفرین آمریکایی ایرانی، از بنیانگذاران و رئیس تکنولوژی ارشد شرکت دراپ باکس (Dropbox) است. آرش در سال 2004 از دبیرستان دره آبی در کانزاس فارغ‌التحصیل شد. بعد از آن در موسسه تکنولوژی ماساچوست حضور رساند و روی کسب‌وکار خود متمرکز شد. وی سپس در ژوئن سال 2007 با شریک کسب و کار خود، درو هوستون، در موسسه تکنولوژی ماساچوست، دراپ باکس را راه‌اندازی کرد. در سپتامبر 2007 نیز آرش شرکت خود را به سان‌فرانسیسکو منتقل کرد و سرمایه شرکت را از طریق شرکت‌های کپیتال سکویا، همکاران آکس، وای کامبینیتور و تعدادی از سرمایه‌گذاران فردی انتقال داد.




:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: هفت میلیاردر ایرانی , ایران , پول , ملت , خارج , اقشار , جامعه , تهران , ایران اسلامی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
عوامل مخل روابط زوجین

برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :

- سخت گیری
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.

- سخنان فتنه انگیز
یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.

- تعصب و بی اعتمادی
گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.

- ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.

- ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.

- اهانت
خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.

- خودخواهی
گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.

- چشم و هم چشمی
بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.

- لجاجت
یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.


- توقعات بی جا
زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.

- انتقاد ناپذیری
اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.


- نا سپاسی
طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.

- سوء تفاهم
در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.

 


- خشم و عدم کنترل آن
تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و … در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.

- زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.



- بیان گلایه ها
در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.

- جر و بحث
یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.

 


موضوعات مرتبط: مقالات علمی 

تاريخ : | | نویسنده : آزاده | آرشیو نظرات

اگر در زندگی زناشویی این ۴۰ گزینه را انجام دهید مطمئن باشید که شما بهترین همسر دنیا خواهید بود.
 

1- شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.

۲- صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.

۳- منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.

۴- کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.

۵- مثبت‌نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.

۶- خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.

۷- یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.

۸- شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.

۹- مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.

۱۰- به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.

۱۱- خوش قول باشیم؛ برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.

۱۲- به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و … حفظ کنیم.

۱۳- ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.

۱۴- با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.

۱۵- محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.

۱۶- راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.

۱۷- محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.

۱۸- به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.

۱۹- به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.

۲۰- بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.

۲۱- با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.

۲۲- قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!

۲۳- احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.

۲۴- برنامه‌ریزی کنیم؛ در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.

۲۵- الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.

۲۶- خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟»

۲۷- به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.

۲۸- میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرموده‌اند «خیرالامور اوسط‌ها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و…) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.

۲۹- با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.

۳۰- روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.

۳۱- به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.

۳۲- همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.

۳۳- با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.

۳۴- برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.

۳۵- سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.

۳۶- فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.

۳۷- تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.

۳۸- از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.

۳۹- روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.

۴۰- مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: روابط زناشویی , ازدواج , دین اسلام , مذهب , سنت , پیامبر , ایمان , کامل شدن دین , تکامل , یکی شدن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
نــماز های مستحب

نمازهای مستحبی نمازهایی هستند که مسلمانان برای کسب ثواب بیشتر و نزدیک تر شدن به خداوند و دوری از شیطان بجا می آورند.

این نمازها به صورت دورکعتی، خوانده می شوند؛ از جمله نمازهای مستحبی می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- نمازهای نافله
۲- نماز غفیله
۳- نماز تحیت مسجد
۴- نماز زیارت معصومین علیهم ‏السلام
۵- نماز امام زمان عج الله‏ تعالی‏ فرجه ‏الشریف
۶- نماز هدیه به معصومین علیهم ‏السلام

فهرست و کیفیت تمام نمازهای مستحبی در کتاب «مفاتیح الجنان» محدث بزرگوار شیخ عباس قمی(ره) آمده است.






:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: نماز , مستحب , مقاله , دین , مذهب , نماز یومیه , اسلام , مرجعیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : چهار شنبه 16 ارديبهشت 1394
روابط سازنده و ارتباط بین همسران

ارتباط چيست؟ 
ارتباط انگاره اى است كه با آن دو نفر يكديگر را مى سنجند و همچنين وسيله اى است كه به واسطه آن، اين سطح مى تواند براى هر دو تغيير كند. ارتباط شامل رشته كامل راه هاى ردّ و بدل كردن اطلاعات بين مردم است، و يا اطلاعاتى را كه مى دهند و مى گويند و نيز راه هاى استفاده از اين اطلاعات را در بر دارد. ارتباط نحوه معنا بخشيدن به اين اطلاعات به وسيله مردم را نيز در برمى گيرد. ارتباط آموخته مى شود. شايد تا وقتى كه به سن پنج سالگى مى رسيم بيش از يك ميليارد تجربه شركت در ارتباط را آموخته باشيم. در آن سن، از اينكه چطور خود را ببينيم، از ديگران چه انتظارى مى توانيم داشته باشيم و در دنيا، چه چيز به نظرمان ممكن يا ناممكن مى آيد، تصورهايى پيدا كرده ايم. اين تصورها راهنماى ثابتى براى بقيه عمر ما خواهند بود.1

همين كه آدمى دريافت همه ارتباط خود را از راه ياد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، مى تواند براى تغيير آن دست به كار شود. ذكر اين نكته سودمند است كه هر طفلى كه چشم به جهان مى گشايد، تنها چيزى كه همراه مى آورد مواد خام است. او نه از خود مفهومى دارد، نه تجربه ارتباط با ديگران، و نه تجربه پرداختن به دنياى اطرافش. او همه اين چيزها را از طريق ارتباط با كسانى كه پس از تولّد مسئول تربيت او هستند، مى آموزد.2

ارتباط مانند دوربين فيلم بردارى مجهّز به دستگاه صدابردارى است، فقط در زمان حال كار مى كند; همين جا، همين حالا، بين من و تو. 
ارتباط چنين عمل مى كند: تو و من روبه روى هم قرار داريم. حواس تو درمى يابند كه من چه شكل هستم، صدايم چطور است، چه بويى مى دهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس كنى، چه احساسى به تو مى دهم. آن گاه مغز تو گزارش مى دهد كه اين ها براى تو چه معنايى دارند، به تجربيات گذشته ات رجوع مى كند و بر اساس آنچه مغز گزارش مى دهد، احساس راحتى يا ناراحتى خواهى كرد.3

زمينه ارتباط 
زمينه ارتباطى اشخاص در تمام مدت زندگى شان شكل مى گيرد و روى همه روابط آن ها اثر مى گذارد. چگونگى ارتباط در خانواده پدرى، فرهنگ، جنسيت، طرز برقرارى رابطه با ديگران، تجارب ناشى از روابط صميمانه قبلى، برداشت از روابط و شخصيت، روى چگونگى اين زمينه تأثير مى گذارند. بخش اعظم زمينه ارتباطى هر فرد زمانى شكل گرفته كه هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با اين وجود، بر رابطه كنونى شما تأثير مى گذارد.

اينكه تفاوت در زمينه هاى ارتباطى به رابطه بهتر كمك مى كند يا از كيفيت آن مى كاهد، بستگى به آگاهى طرفين از آن ها دارد. وقتى از زمينه ارتباطى همسر خود بى اطلاع هستيم، اغلب به اشتباه فرض را بر اين مى گذاريم كه همسر ما از زمينه اى مشابه ما برخوردار است. اما اين تصور به روشنى مسئله ساز مى شود.4

در روابط صميمانه، يكى از رايج ترين تفاوت ها در زمينه ارتباط، به جنسيت برمى گردد. براى مثال، بسيارى از زوج ها نمى دانند و متوجه نيستند كه زن و مرد از دو شيوه ارتباطى متفاوت استفاده مى كنند. اغلب مردها بر اين باورند كه وقتى كسى مسئله اى را با آن ها در ميان مى گذارد، انتظار دارد كه مسئله اش حل شود و به همين دليل، بى درنگ راه حل ارائه مى دهند. از سوى ديگر، اغلب زن ها معتقدند كه در ميان گذاشتن مسائل خود با ديگران راهى براى پيوند و رسيدن به احساس حمايت است، حتى اگر مسئله آن ها لاينحل باشد. بى توجهى به اين موضوع، اغلب ايجاد ناراحتى مى كند: زن از مسائلش شكايت مى كند و مرد راه حل نشان مى دهد. در اين شرايط، هرگز عجيب نيست اگر زن احساس كند كه همسرش به صحبت هاى او گوش نمى دهد، مرد هم به اين نتيجه برسد كه زنش تنها قصد شكايت دارد; زيرا هرگز به راه حل هاى پيشنهادى او توجه نمى كند. 
اما زوجى كه از تفاوت زمينه هاى ارتباطى زن و مرد آگاهند، گرفتار اين سوءبرداشت از ارتباط نمى شوند; زيرا زن و مرد هر دو از مطلبى كه ديگرى مخابره مى كند اطلاع دارند. وقتى شما و همسرتان از تفاوت هاى موجود در زمينه ارتباطى يكديگر آگاه باشيد، اين تفاوت ها بسيار كمتر توليد اشكال مى كنند و به زندگى علاقه و تنوّع بيشترى مى بخشند.5

«زمينه ارتباطى» هر فرد در حكم عينكى است كه از پشت آن به همه اتفاقاتى كه در زندگى رخ مى دهد، نگاه مى كند. اگر بداند كه او و همسرش از چگونه لنزهايى استفاده مى كنند، به راحتى مى توانند ميان واقعيت ها و برداشت خود از واقعيت ها تميز قايل شوند.

پايه‌هاى روابط 
روابط صميمانه درازمدت نياز به آن دارد كه فرد به شكلى كلّى براى شريك زندگى خود ارزش قايل شود. ارزش قايل شدن را مى توان به سه مهارت ارتباطى جداگانه تقسيم كرد:

1. احترام متقابل 
وقتى از احترام صحبت مى كنيم، به نگرشى اشاره داريم كه همسران در آن، براى همديگر احترام بالايى قايل هستند و يكديگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّى مى كنند. علاوه بر اين، همسرانِ داراى اين نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعى، عملى سازند. بنابراين، تعجب آور نيست اگر هنگام بروز تمايل براى حل مشكلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستيم. احترام در اصلى ترين شكل خود، از طريق توانايى گوش كردن و توجه به همسر نشان داده مى شود. روشن است كه اين توانايى ها از نگرش صرف فراتر مى روند و در حوزه ارزش گذارى فعّالانه و قدردانى احترام آميز قرار مى گيرند.6

معناى احترام اين نيست كه زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختى و ناراحتى روحى و خواه غير آن، از يكديگر پنهان و آن ها را به صورت عقده هاى روانى روى هم جمع كنند. خشم هاى سطحى و بگومگوهاى مختصر و كوتاه بين زن و شوهر در زندگى زناشويى مانند رعد و برق است و هميشه پس از رعد وبرق، باران مى بارد و اين باران درخت زناشويى را بارور مى سازد.

همچنين احترام متقابل به معناى عدم انتقاد از يكديگر نيست. گاهى لازم مى شود به صراحت از رفتار نامناسب يكديگر انتقاد كنند و از تندخويى بپرهيزند. در اين صورت نيز بايد به اين نكته توجه كنند تا انتقاد آنان بى اثر و بى نتيجه نماند.

2. درك و فهم متقابل 
درك و فهم نيز فرايندى پيچيده است كه همسران به وسيله آن اطلاعات متقاعدكننده و توضيح دهنده را از يكديگر به دست مى آورند. هنگامى كه ابهام وجود دارد، مى توان به همسران آموزش داد كه اين عبارت ساده را بيان كنند: «مطمئن نيستم كه حرف هايت را به خوبى مى فهمم، مى توانى بيشتر توضيح بدهى؟» اين جمله ظاهراً يك تقاضاى ساده براى كسب اطلاعات بيشتر است. با وجود اين، در معناى ظريف تر، همسران به اشاره مى گويند: «من واقعاً تلاش مى كنم كه اين مسئله را از ديدگاه تو ببينم.» در حقيقت، اين همه آن چيزى است كه درك و فهم به آن مربوط مى شود; يعنى توانايى دانستن و درك همدلانه آنچه همسر تجربه كرده است. افزون بر اين، نوعى پذيرش تجربه نيز هست. اين به آن معنا نيست كه همسران پيوسته با يكديگر موافقند، بلكه به اين معناست كه آنان به چارچوب هاى داورى يكديگر مشروعيت مى بخشند. در اصل، هر فرد مى داند كه «متقاعد شده است»; يعنى طرفين در مفاهيم ارتباطى شركت داده شده و مورد تأييد و موافقت قرار گرفته اند.7

3. حسّاسيت 
آگاه بودن از نيازهاى همسر، يك جزء كليدى در فرايند ارتباط است. متأسفانه به نظر مى رسد كه اين كار نسبتاً مشكل است. افراد اغلب آن قدر به فكر خود هستند كه حتى از شناخت خواسته هاى همسرشان نيز كوتاهى مى كنند. در برخى موارد ديگر، آنان براى شنيدن نيازهاى همسرشان به آسانى وقت صرف نمى كنند. اما زوج هايى نيز هستند كه تصميم مى گيرند نسبت به يكديگر حسّاس نباشند; چون مى ترسند از سوى همديگر مورد سوء استفاده قرار گيرند. در همه اين موارد، نتيجه نهايى يكسان است: همسران در شناسايى و يا ارضاى نيازهاى يكديگر شكست مى خورند و بنابراين، از هم دورتر و دورتر مى شوند.8

ويژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران

روابط سالم و صحيح زوجين زمانى ميسّر مى شود كه زوجين در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصى را رعايت كنند. در اين بخش، به اين مسائل اشاره مى شود:

1. درك متقابل يكديگر 
شك نيست كه زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش يافته اند. طرز فكرها، سليقه ها، طرز تلقّى ها و برداشت ها متفاوتند و ممكن است درباره هر مسئله اختلاف نظر وجود داشته باشد. در اختلاف نظر است كه هريك مدعى اتخاذ شيوه اى مى شود و چون با همديگر كنار نمى آيند، مى گويند: همسرم مرا درك نمى كند. اين خود موجب پيدايش انفجار در زندگى خانوادگى است. اما اگر دو نفر بكوشند كه يكديگر را بشناسند و از علايق و انديشه هاى يكديگر آگاهى پيدا كنند، مطمئناً به موفقيت هايى دست مى يابند. 
در راه درك يكديگر و رسيدن به تفاهم، زوجين بايد به اين اطمينان برسند كه محبوب يكديگرند و در بينشان پيوندى حقيقى وجود دارد.

اين نكته را نبايد فراموش كنيم اگر انتظارات افراد از ديگران با مقدورات آن ها برابرى داشته باشد، آنجا درك كردن وجود دارد. در چنين موقعى، تلاش و كوشش و اميد حركت به وجود خواهد آمد. ولى وقتى انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درك كردن وجود ندارد و در نتيجه، سردى و يأس و سكوت به وجود خواهد آمد; به جاى حركت بيشتر، سكون و ركود جايگزين خواهد شد; زيرا وقتى كسى را درك نكرده باشيم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حركت و پويايى باز خواهد ايستاد.9

2. تكريم يكديگر 
در زندگى مشترك زوجين، شايد رعايت آداب به صورتى كامل امكان پذير نباشد، ولى وجود احترام متقابل براى آن ها اصلى اساسى است. درگيرى ها و اختلافات آشكار هنگامى پديد مى آيند كه پرده حرمت فيمابين دريده شود و طرفين براى يكديگر ارزش و احترامى قايل نباشند. مهم ترين شيوه براى جلوگيرى از بروز درگيرى ها در بين زن و شوهر تحكيم روابط و تكريم يكديگر است. تكريم كردن زن به شوهر و بر عكس، طرفين را دل باخته و اسير يكديگر مى سازد; آن چنان كه هرگز از زندگى با همديگر احساس سيرى و خستگى نمى كنند و سعى دارند هميشه در كنار يكديگر و دور از همه گونه فريب ها زندگى كنند. حرمت گذاردن به هم يك حُسن است و هر زن و مرد بايد در جست‌وجوى نقاط مثبت در زندگى همسر و تكريم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.10 
بزرگداشت و تكريم به شخصيت، براى همسران، بلكه هر انسانى يك نياز طبيعى است. در اثر غريزه حبّ ذات كه در طبيعت انسان نهاده شده، به ذات خويش علاقه دارد، ميل دارد ديگران نيز شخصيت او را بپذيرند و گرامى بدارند.

اگر نياز طبيعى به تكريم شخصيت هر فرد در خانواده تأمين شد، احساس آرامش مى نمايد و به نفس خويش اعتماد پيدا مى كند. از توانايى هاى خود استفاده مى نمايد و با دل گرمى و اميد به موفقيت و كسب رضايت ساير اعضاى خانواده در مسير زندگى قدم برمى دارد، به خانواده همسر و ديگر مردم خوش بين مى شود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد مى داند و از همكارى با افرادى كه قدر او را شناخته و شخصيتش را گرامى مى دارند، هراسى ندارد.11

همسرى كه مورد تكريم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق مىورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هيچ كوششى دريغ نمى كند. 
انسان براى حفظ كرامت ذات و مقام و موقعيت خود، حاضر مى شود حتى از خواسته هاى درونى خويش چشم پوشى نمايد. در احاديث معصومان(عليهم السلام) نسبت به اين امر نيز اشاره شده است. اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد: «هر كه نفس خويش را گرامى بدارد، او را به ذلّت معصيت نمى كشاند.»12 
ايشان همچنين مى فرمايد: «هر كه نفس خويش را گرامى بداند، ترك خواسته هاى نفسانى برايش آسان خواهد بود.»13 
اگر اين نياز طبيعى در چارچوب روابط سالم همسر تأمين نشود، بلكه بر عكس، همسر مورد تحقير قرار گيرد و به شخصيتش ضربه وارد شود، خود را ضعيف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب مى آورد; چون از همسر و خانواده احترام نديده است، نسبت به همسر خود بدبين مى شود. در اين زمان است كه سوءظن ها و بدبينى ها سراسر وجود او را مى گيرد و درصدد انتقام جويى برمى آيد. از اين رو، در احاديث معصومان(عليهم السلام) در مورد كسانى كه مورد تحقير قرار گرفته اند و عزّت نفس آن ها مورد خدشه واقع شده، روايات بسيارى وارد شده است. 
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايند: «هر كه نفس خويش را پست بداند، خيرى از او اميد نمى رود.»14 
در حديثى ديگر امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «هيچ كس تكبّر و طغيان نمى كند، مگر در اثر ذلّتى كه در نفس خويش احساس مى كند.»15

3. چشم پوشى از خطاها 
بيشترين سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگى، در زمينه گذشت و اغماض هريك از زن و شوهر در لغزش ها، كج خلقى ها و اشتباهات يكديگر است; زيرا زن و شوهر دو انسانى هستند كه همانند همه انسان هاى ديگر، روحيات و طرز تفكرهاى دوگانه دارند. آن ها كه مدعى اند ما در همه موارد يك طرز تفكر داريم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستيم، شايد هنوز زمينه و موقعيت برايشان پيش نيامده است كه خصلت هاى واقعى همديگر را بشناسند، ضمن آنكه اگر زن و شوهرى با روحيه مشترك پيدا شوند، باز هم هيچ كدام از اشتباه و خطا و عصبانيت مصونيت ندارد. از اينجاست كه اهميت گذشت و تأثير آن در تداوم روابط سالم آشكار مى شود.16

وجود عفو و گذشت به يقين كانون خانواده را گرم نگاه مى دارد، عشق و محبت را سرزنده مى كند و اختلاف و مشاجرات را به پايان مى برد. عفو و گذشت نشانه حسن نيت و خوش بينى به زندگى است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبى مى بخشد و در طرز تفكر و شيوه عمل آن ها تحوّل ايجاد خواهد كرد. چه بسيار تيرگى ها كه در پرتو اين صفت از ميان برخاسته و جاى خود را به صفا و صميميت داده است.17

زن و شوهر، هر دو بايد توجه داشته باشند كه انسان به اين سادگى و سرعت توان رسيدن به آگاهى و پى بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، بايد با شيوه اى بسيار لطيف و با روشى بسيار ملايم و دقيق او را به قله آگاهى رسانيد، خداوند در قرآن كريم سفارش مى كند كه از خطاى ديگران چشم پوشى كنيد بلكه خطاى آنان را ناديده بگيريد. 
«وَليَعفوا و ليصفَحوا الا تُحبُّونَ ان يَغْفِرَ اللّهُ لَكُم واللّهُ غفورٌ رحيم» (نور: 22); بايد عفو كنيد و چشم بپوشيد، آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.

4. برخورد منطقى 
از ويژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران اين است كه در عين انتقاد و اعتراض هايى كه به عملكرد يكديگر دارند، با همسرشان برخوردى انسانى و منطقى دارند. در مواردى ممكن است شما قدرت داشته باشيد حرف خود را بر كرسى بنشانيد و برترى خود را اثبات كنيد و حتى آبروى همسرتان را به خطر اندازيد، ولى قدرت منطق و رفتار منصفانه مانع از وقوع چنين امرى مى شود. 
همچنين ممكن است توقّع حقى را از همسر خود داشته باشيد، ولى وقتى با ديدى منطقى به آن مى نگريد، درمى يابيد كه وصول به آن امكان پذير نيست و از عهده همسرتان خارج است. متأسفانه برخى از افراد به دست و پاى همسر خود مى آويزند و نيروى حركت او را مى گيرند و يا او را از كار مى اندازند تا به خواسته و هدف خود برسند. به نظر مى رسد اگر فردى اين چنين به هدف خود دست يابد، از آن سودى نخواهد برد و در واقع، محروم و ناكام خواهد ماند، ضمن اينكه همسرش را از خود گريزان كرده است.

تعادل در زندگى مشترك زمانى برقرار مى شود كه روابط متقابل بر پايه هاى عقلانى استوار باشد. آدمى به دليل حبّ نفس (خودپرستى)، پيوسته گرايش به جانب منافع شخصى دارد و سياست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشى هاى ديگر ترجيح مى دهد. چنين نگرشى در زندگى دوران تجرّد، تا حدى عملى و امكان پذير است، ولى در زندگى مشترك، با لحاظ پيدايش روابط و مناسبات جديد، سليقه هاى شخصى زن و شوهر در تقابل با يكديگر قرار مى گيرند; چون هريك از دريچه منفعت شخصى به زندگى مى نگرد و ترجيحات او از نوع نفسانى است تا عقلانى.18 
در چنين شرايطى، اگر زوجين داراى اخلاق ملايم و تربيت صحيحى باشند، مى توانند به جاى اعمال سليقه شخصى و حاكميت زور و قدرت در عرصه زندگى، پايه هاى استوار و مطلوبى براى حل اختلاف سليقه هاى خود بيابند و منطق در صحنه زندگى شان حاكم باشد. زوجين، بخصوص مردها، بايد اين واقعيت را بپذيرند كه هرگز اعمال قدرت، قدرت نمى آفريند، بلكه از زور و قدرت بايد زمانى استفاده كنند كه از راه هاى ديگر مأيوس گرديده باشند.19

5. رعايت احكام و ارزش هاى الهى در زندگى 
بسيارى از اختلافات و درگيرى ها بدان دليل است كه طرفين به اصول و ارزش هاى دينى و اخلاقى خود و همسرشان پايبند نيستند و هرگونه خلاف و ناشايستى را مرتكب مى شوند، بدون اينكه از آن انديشناك باشند. حفظ عفّت و تقوا براى ادامه زندگى سالم ضرورى است. زن و شوهر در اين رابطه، بايد مراقبت هايى داشته باشند و ارزش هاى دينى را رعايت كنند. اهمّ مسائلى كه در اين زمينه بايد مورد نظر زنان و مردان باشد عبارت است از:

الف. حفظ عفاف: نه تنها از ديد مذهب، بلكه از ديد مادى هم براى تداوم حيات زناشويى حفظ تقوا و عفاف ضرورى است. اين واقعيتى است كه همسران پس از ازدواج در رابطه با همسر خود مالكيتى قايلند و دوست دارند همسرشان تنها از آن خودشان باشد، حتى نگاهش، خنده اش، معاشرت نيكويش انحصاراً از آنِ او باشد. شخصيت زن و شوهر در رابطه با حيات خانوادگى، بايد در سايه پاك دامنى ارزيابى و محاسبه شود و اگر طرفين نتوانند در اين راه قدمى بردارند و يا اگر به گونه اى عفاف همديگر را خدشه دار كنند، براى همديگر كفو (همسنگ) نخواهند بود. مرد با رعايت تقوا و حفظ عفّت خود، مى تواند زن خويش را از آسيب و تجاوز نامحرمان حفظ كند و با مراقبت هاى خويش، او را از خطرات گوناگون دور بدارد; چنانكه قرآن مى فرمايد: «هُنَّ لباسٌ لكُم و انتم لباسٌ لهُنَّ» (بقره: 187); آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنانيد. همسران عفيف لباس و پوشش همديگرند. و اين زيباترين و در عين حال، كامل ترين تعبيرى است كه خالق منّان درباره حفظ عفّت يكديگر و نحوه روابط همسران بيان فرموده است.

ب. لغو معاشرت هاى بى حساب: زن و شوهر پس از ازدواج، در حصن و حصارى قرار مى گيرند كه خداوند برايشان معيّن نموده است. خنده و معاشرتشان، حتى با محارمشان تحت ضابطه درمى آيد تا سبب سوءظن ها و تحريك ها و بددلى ها نشود.

مرد حق ندارد با هر زنى بگويد و بخندد، بدان حساب كه چشم و دلم پاك است. زن هم حق ندارد با هر اجنبى مشاوره يا سخن داشته باشد، بدان دليل كه او را قصدى نيست. دست و چشم و گوش و دل بيش از پيش بايد در فرمان خدا باشند و معاشرت ها، خنده ها، نگاه كردن ها و سخن گفتن هايشان به گونه اى نباشد كه موجب برانگيختن غيرت ها و حسادت ها گردند.20

ج. دورى از مواضع اتّهام: رعايت ارزش هاى الهى از سوى زن و شوهر و پاكى و طهارت آن ها سعادت خانواده را تضمين مى كند. اين خطاست كه انسان به گونه اى عمل كند كه در موضع اتّهام قرار گيرد.

6. پايه گذارى روابط بر اساس ايثار 
اگرچه آشنايى به حقوق در روابط زناشويى و رعايت حقوق متقابل، همسران را از سردرگمى نجات داده، وظايف هريك را مشخص مى كند، اما نبايد اين نكته فراموش شود كه محيط خانه را نمى توان همانند محيط سربازخانه دانست و يا نمى توان ضوابط ادارى را در خانه مورد عمل قرار داد. خانه مركز صفا و صميميت و انس است; در عين رعايت تكاليف، بايد بر اساس ايثار و فداكارى اداره شود. 
در روابط همراه با ايثار، سخنى از فخر فروشى نيست; توقّعات خارج از اندازه و جود ندارند; زن و شوهر در پى آن نيستند كه رتبه و مقام خود و مال و زيبايى خويش را به رخ ديگرى بكشند. 
در روابط همراه با ايثار، هرچه هست، صفا و گذشت است، صميميت و اخلاص است، و طرز برخوردها به گونه اى است كه گويى طرفين در هاله اى از قداست و نور قرار دارند و حياتشان شبيه حيات فرشتگان است، نه جانورانى كه دايم درصدد آزار و ايذاى يكديگرند.

يكى از جنبه هاى ايثار و فداكارى هميارى و همكارى مرد با زن در كارهاى خانه است. اگر مرد به دنبال ايجاد محبت و مودّت در دل همسر خود باشد، بايد در خانه همكار همسر خود باشد. 
روزى حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) به خانه حضرت على(عليه السلام)وارد شدند. حضرت على و فاطمه(عليهما السلام) را ديدند كه به كمك يكديگر، با آسياب دستى آرد مى كنند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند: كدام يك خسته تريد؟ 
حضرت على(عليه السلام) عرض كردند: فاطمه خسته تر است. 
پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به او فرمودند: برخيز، دخترم. 
فاطمه(عليها السلام) برخاستند و پيامبر به جاى او نشستند و حضرت على(عليه السلام) را در آرد كردن كمك نمودند.21

عوامل مؤثر در ايجاد روابط سالم

1. شناخت حقوق متقابل 
اصولا خانواده اى سالم است كه محيط سالمى براى سعادت زن و شوهر و فرزندان باشد، و اين مقصد قابل وصول نيست، مگر آن گاه كه طرفين به تعهداتى پاى بند باشند; در هر جا كه اشتباهى و لغزشى پديد آمد، توقف كنند، و با تلاش براى تطبيق خود با ضوابط و قواعد، دوباره به پيش بروند. افرادى هستند كه در اثر عدم آگاهى از ضوابط و حقوق و يا بى توجهى به اصول حيات مشترك، دايم دچار درگيرى و اختلاف بوده، فرصت عمر را، كه بايد صرف خودسازى شود، در راه مشاجره و اختلافات مى گذرانند.

در زندگى زناشويى، در عين اينكه اصل بر مودّت و صفا و ايثارگرى است، اما اين اصل نبايد فراموش شود كه ميزان خواسته ها و توقّعات و تلاش ها نمى تواند بى حساب و بر اساس سليقه شخصى باشد. اگر بخواهيد در زندگى زناشويى و در كنار همسر حقى را به خود اختصاص دهيد، ناگزيريد همان حق را براى همسرتان نيز قايل باشيد و شك نيست مادام كه شما اداى حق همسر را نكرده ايد، نخواهيد توانست توقّع اداى آن را از او داشته باشيد.

شناخت حقوق متقابل و توجه به اين حقيقت كه اگر براى يك فرد حق در نظر گرفته مى شود براى طرف مقابل، مسئله تكليف مطرح است كه بايد به آن تكليف عمل كند، زندگى را از زواياى تاريك بيرون مى آورد و ابعاد وظايف هر دو طرف را روشن مى كند. 
اسلام براى هريك از اعضاى خانواده، حقوق خاصى معيّن كرده است كه در صورت آشنايى با اين حقوق، تكليفى را در مقابل اين حقوق بايد بر دوش بگيرند. ضرورى است زن و شوهر هر كدام حقوق و وظايفى كه در قبال يكديگر دارند مورد مطالعه و بررسى قرار دهند تا بتوانند در قبال يكديگر موضعى نيكو اتخاذ كنند. آگاهى به حقوق و وظايف خود، مقدّمه عمل است و جلوى بسيارى از اختلافات و درگيرى هاى فيمابين را مى گيرد.

2. شناخت خواسته ها و نيازهاى همسر 
خواسته ها و نيازهاى انسان حد و مرزى ندارد; بخشى از آن ها جنبه تخيّلى و غير منطقى دارد كه فرد به غير ممكن بودن آن ها واقف است، اما گاهى در تخيّل به آن ها مى پردازد و از نظر روانى به نوعى، آرام و دل خوش مى گردد و از اين طريق، تخليه روانى مى كند. بخشى ديگر نيز به نيازها، خواسته ها و انتظارات او از خود و ديگران برمى گردد.

آن قسمتى كه مربوط به خواسته ها و نيازهاى فرد از خود است و جنبه عملى و منطقى دارد، موجب انگيزه و در نتيجه، تحرّك و فعاليت او مى شود. بخشى كه مربوط به ديگران است، مشخص نيست كه آيا برآورده مى گردد يا خير؟ اين خواسته ها و نيازها نيز مى تواند منطقى و واقعى باشند يا حد و مرزى نداشته باشند.

در روابط بين زن و شوهر، به دليل اشتراك در همه زمينه ها، خواسته ها و نيازهاى متقابلى وجود دارند كه بخشى از آن ها طبيعى و منطقى است و معمولا در بيشتر زندگى ها يكسان است. با اين وصف، اين بستگى به نوع شخصيت افراد دارد كه بتوانند خواسته هاى طبيعى خود را ابراز كنند و حد و مرز آن را نيز حفظ نمايند. آگاهى به اينكه چه نوع و چه ميزان انتظارات، خواسته ها و نيازهاى زن و شوهر از يكديگر شكل طبيعى و منطقى دارند، از نكات مهمى است كه بايد به آن توجه دقيق داشت.22

فردى كه از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد بايد توجه داشته باشد كه ديگرى نيز اين حق را دارد كه چنين انتظارى داشته باشد. از سوى ديگر، درك نيازهاى واقعى و طبيعى همسر به دور از اينكه به آن اعتقاد داشته باشد يا نه، برآورده كردن آن موجب رضايت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.23

اگر مردى دوست دارد كه در هر فرصتى به گردش و مسافرت برود، بايد به اين امر توجه داشته باشد كه همسر او نيز چنين نيازى دارد و داشتن فرزند و مسئوليت خانه دارى نمى تواند دليلى بر اين باشد كه زن فرصت گردش و مسافرت ندارد و يا هميشه بايد در خانه بماند. گاهى اتفاق مى افتد كه در كشمكش ها و در برآورده نشدن خواسته ها و نيازها، به مقايسه زندگى هاى ديگران پرداخته مى شود. اگرچه ـ همان گونه كه گفته شد ـ بخشى از خواسته ها و نيازهاى زن و شوهر از يكديگر جنبه هاى مشترك دارند، اما بخش هاى ديگر تنها اختصاص به آن خانواده دارد. ضمن اينكه هر زندگى مشكلات و كشمكش هاى خاص خود را دارد و هر خانواده سعى مى كند ضمن حفظ ظاهر در جامعه، براى رعايت احترام ديگران به خود، زندگى خود را مطلوب و خوشايند نشان دهد. از اين رو، مقايسه زندگى خود با ديگر زندگى ها نه تنها مشكلى را حل نخواهد كرد، بلكه باعث بروز كشمكش هاى بيشترى خواهد شد.24

3. همسويى بينش ها و باورهاى مذهبى 
يكى از شرايط ازدواج در اسلام «كفو» بودن است و اولين مرتبه از كفويت، همسانى در مذهب و دين. مسلمان نمى تواند با كافر ازدواج كند. اختلاف در مذهب يكى از عوامل مهم درگيرى و از هم پاشيدگى است. اگر مسلمانى را مى بينيد كه با فردى بى دين ازدواج كرده است و زندگى شان در كمال مهر و آرامش مى گذرد، مطمئن باشيد كه آن مسلمان از اصول و ارزش هاى خود صرف نظر كرده است و در حفظ و دفاع از آن ها كوتاه مى آيد.

زندگى يك مسلمان بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامى صورت مى گيرد و كارهاى غير مسلمان بر اساس فرهنگ غير اسلامى او در زندگى مشترك، بايد مواضع مشترك وجود داشته باشند. چگونه دو نفر، كه داراى دو فرهنگ متضادند، مى توانند در مقام اجرا و عمل هماهنگ باشند؟ بنابراين، يا كارشان به اختلاف و نزاع مى كشد و يا يك طرف دست كم، بايد از مواضع خود صرف نظر كند.25 
اينجاست كه اسلام در آغاز ازدواج، مسئله كفو بودن در مذهب و دين را مطرح كرده است تا علاوه بر جنبه هاى معنوى ديگر، كانون خانواده از گرمى و عاطفه مذهبى نيز برخوردار باشد.

بدون ترديد، از مهم ترين عوامل پيوند پايدار و ازدواج موفق و زندگى آرام، همسويى بينش ها و باورهاى دينى و پاى بندى عملى زوجين به ارزش ها و فرايض شرعى است. بر همين اساس، مردان و زنان خداباور و پاك انديش در آرزوى داشتن همسرى مؤمن و نيك سيرت و عامل به ارزش هاى قرآنى هستند. چنين گرايشى در امر روابط خانوادگى، برخاسته از نهاد پاك و فطرت كمال جوى ايشان است و از همين روست كه خداوند متعال بهترين ازدواج را وصلت پاكان و متقيان با يكديگر مى داند: «الطَّيباتُ للطَّيبينَ و الطَّيبونَ للطَّيبات» (نور: 26); زنان پاك از آنِ مردان پاك، و مردان پاك از آنِ زنان پاكند.

خصلت هاى پاك بشرى ـ اين عظيم ترين سرمايه هاى وجود ـ ناشى از خداباورى و تقواپيشگى هستند و تقواپيشگى نيز حاصل توحيد و معاد انديشى. به بيان ديگر، نزد زنان و مردان پاك دل، ارزشمندترين معيار براى روابط سازنده، همسرى همراه و همدلى نيك سرشت، خداپرستى و معاد باورى است، و اين خصايص از گران قدرترين و پايدارترين جاذبه ها در زندگى زناشويى هستند.26 
كم توجهى و يا بى توجهى به اين امر مهم در روابط، به معناى بناى ستون هاى كانون زندگى بر زمينى سست و ناپايدار است. چگونه ممكن است كه از همان آغازين روزهاى زندگى مشترك، زن سحرگاهان و با نغمه اذان برخيزد و نماز صبح بگذارد و مرد همچنان تا ساعتى پس از طلوع آفتاب در بستر آرميده باشد و يا به عكس؟!27

بنابراين، حفظ و تقويت مستمر و تعالى باورها و ارزش هاى مذهبى توسط زوجين از مهم ترين عوامل مؤثر و قوى ترين جاذبه هاى زندگى مشترك است و برخوردارى از انديشه مذهبى مشترك و همگانى و همراهى در التزام به فريضه هاى مذهبى، زيباترين «حلقه روابط سازنده» را به همسران ارزانى مى دارد.

4. هماهنگى ديدگاه هاى سياسى، فرهنگى و اجتماعى 
از جمله عوامل مؤثر در ايجاد روابط سالم و سازنده ميان همسران، هماهنگى و همسويى ديدگاه هاى اجتماعى و باورهاى فرهنگى آنان است. 
به يقين، آنان كه از نظر اعتقادات و بينش هاى عميق دينى و رفتارهاى متعالى مذهبى، همسويى كامل دارند، در نگرش ها و برداشت هاى اجتماعى و فرهنگى نيز از انديشه و زبان مشترك برخوردار خواهند بود. براى مثال، زمانى كه مباحثى همچون تحصيل و كار و فعاليت اجتماعى زنان در عرصه هاى مختلف مطرح مى گردد، ايشان براساس مبانى و ارزش هاى اسلامى و معيارهاى قرانى و به دور از تعصّبات فردى و جنسيتى و مشاجرات و جدال هاى بيهوده، به صراحت و آسانى، مواضع فكرى مشترك و مشابهى اعلام مى دارند و با صداقت و صلابت، از جايگاه و منزلت زنان به عنوان آرامشگران كانون خانواده سخن مى گويند و بر اين باورند كه به هنگام ضرورت و بر حسب استطاعت، زنان آماده خدمت به جامعه در عرصه هاى تعليم و تربيت و بهداشت و درمانگرى خواهند بود. اينان هرگز تحصيل و تحقيق را در انحصار مردان نمى بينند و در ارتباطات اجتماعى، انتخاب شيوه زندگى و فرزندپرورى نيز آراء مشابهى دارند.28

در زمينه سياسى، افراد بعضاً خود را تابع يك «ايسم» يا يك مكتب مى دانند و حتى ممكن است در اين رابطه و در طرف دارى از آن مكتب، داغ شوند و شعارهايى نيز بدهند. اگر طرز تفكر زوجين در مسائل سياسى واحد نباشد، چه بسا منجر به اختلافات گرديده، اين اختلافات بر روابط سالم آسيب وارد كند. طرز تفكر درباره اصل حكومت و هيئت حاكمه، مسئولان اجرايى كشور، خوش بينى و يا بدبينى نسبت به آن ها، اعتقاد به درستى يا نادرستى كارگزاران جامعه و در نهايت، موضع گيرى هاى مثبت يا منفى در رابطه با رهبرى بايد واحد باشند.

موضع گيرى هاى سياسى، كه منشأ عقيدتى داشته باشند، نقش مهمى در ايجاد هم دلى و هم فكرى همسران در زندگى خانوادگى دارند. تاريخ انقلاب اسلامى كشورمان در اين زمينه بهترين نمونه است. چه بسا مادرانى كه فرزندان خود را به دادگاه ها معرفى كرده، روانه زندان نموده اند و چه بسا خانواده ها كه در اثر اختلاف فكرى در رابطه با انقلاب و رهبرى، از هم جدا شده اند. همسرانى كه نقطه نظرهاى سياسى مشتركى درباره نظام و رهبرى داشتند، در ايجاد آرامش در محيط خانه براى همسر خود، از هيچ كوششى دريغ نمى كردند تا همسر خود بهتر بتواند بيرون از خانه با خاطرى آسوده انجام وظيفه كند.

هماهنگى در زمينه فرهنگى نيز در ايجاد روابط سالم و سازنده نقش مهمى دارد. اگر زن و شوهر هنگام ازدواج، همان گونه كه كفو بودن در اعتقادات دينى را لحاظ نموده اند، كفو بودن در فرهنگ و سطح فكر را نيز مراعات كرده باشند، يعنى با خانواده اى ازدواج كنند كه در آن طرز فكرها و طرز تلقّى ها از امور و حوادث و آداب و رسوم و خلقيات و ارزش هاى مورد پسندشان شبيه به همديگر است، اختلافى نخواهند داشت.

در نظر گرفتن سطح تحصيلات مى تواند در اين زمينه مؤثر باشد. بعضى افراد در آغاز ازدواج، به فكر فرداى خود نيستند. جنبه هايى را براى انتخاب همسرى مى پذيرند كه ممكن است در آينده در روابط آنان ايجاد مشكل كند. مردى كه داراى تحصيلات عالى است، با زنى بى سواد يا كم سواد ازدواج مى كند، پس از چندى به فكر ارزيابى خود و او مى افتد و مى كوشد برترى علمى خود را ثابت كرده، نشان دهد كه زن درك و فهم كافى و كفويّت لازم را براى زندگى با او ندارد. همين موجب بروز درگيرهاى و خدشه دار شدن روابط سالم او و همسرش مى گردد.

5. گفت‌وگوهاى متقابل و بيان احساسات 
زوج ها بايد با كلام و با احساس، با يكديگر ارتباط برقرار سازند تا صميمت و صفا در بين آن ها حاكم شود. بسيارى از افراد هرگز براى همسر خود ابراز احساسات نمى كنند، مى ترسند كه رفتارشان احمقانه به نظر برسد، فكر مى كنند كه ابراز احساسات نوعى رفتار بچه گانه و در بعضى موارد، نوعى ريسك كردن است و با طرح احساسات خود آسيب پذير مى شوند. اغلب زن ها از ارتباط با همسرشان شكايت دارند، ولى هيچ اقدامى براى بهتر شدن اين روابط انجام نمى دهند; آنچه در درون خود دارند بيان نمى كنند.

وقتى زن و شوهر احساس خود را با همديگر در ميان مى گذارند، به تدريج با هم دوست مى شوند و از حالت صرفاً زن و شوهر و عاشق و معشوق بيرون مى آيند. اين عنصر دوستى را اغلب زوج هايى كه با يكديگر روابط حسنه دارند به زبان مى آورند: «ما دوستان خوبى هستيم. مى توانيم درباره هر موضوعى با هم حرف بزنيم.» از آنجا كه اغلب ازدواج ما در اثر جاذبه هاى جنسى شروع مى شود و پاى دوستى در ميان نيست، بعضى از زوج ها هرگز دوست خوب بودن را نمى آموزند.29 
دوست خوب بودن مستلزم در ميان گذاشتن نقطه نظرها، فعاليت ها و احساسات، بدون داشتن احساس مالكيت و داورى است. امروزه بسيارى از زوج هاى جوان نمى خواهند پاى دوستى را به روابط زناشويى بكشند; معتقدند كه ماهيت دوستى تغيير مى كند و آن ها مايل نيستند كه روابط زناشويى خود را به خطر بيندازند.

متأسفانه اين باور بدى است كه بسيارى از زوج ها معتقدند زن و شوهر نمى توانند دوستان يكديگر باشند.30

بيان احساسات و گفتوگوهاى متقابل در شناخت بهتر آن ها بسيار ضرورى است. مردى را در نظر بگيريد كه از شركت در مهمانى ها و برنامه هاى اجتماعى متنفّر است، در مقابل، همسر او اين برنامه ها را دوست دارد. هر بار كه در يك مهمانى شركت مى كنند، مرد بدون اينكه با كسى حرف بزند، تك و تنها در گوشه اى مى نشيند، ولى زن به شدت با دوستانش گرم مى شود و بعد در راه مراجعت به خانه زن از رفتار غير اجتماعى شوهرش عصبانى مى گردد و مشاجرات شروع مى شوند. اما اگر مرد احساس خود را براى همسر خود بيان كند كه «دوست دارد او هم با ديگران رفتار گرم و صميمى داشته باشد و به شيوه همسرش غبطه مى خورد، ولى به علت خجالتى بودن نمى تواند اين گونه رفتار كند» چنين مشاجراتى پيش نمى آيد.

6. ارضاى نياز جنسى 
بدون شك، اگر انسان ها فاقد غريزه جنسى بودند، تن به ازدواج و تشكيل خانواده نمى دادند و هرگز از كانون گرم خانواده جدا نمى شدند و مسئوليت هاى دشوار زندگى مشترك را نمى پذيرفتند. همه انسان ها بر اساس كشش و جاذبه غريزه جنسى به ازدواج مى پردازند و بدين وسيله، نسل بشريت استمرار و دوام پيدا مى كند.

نكته بسيار حسّاسى كه توجه به آن ضرورى است، اينكه همان گونه كه غريزه جنسى عامل اساسى در پيدايش خانواده و زندگى مشترك است، همين غريزه در استمرار و استحكام خانواده نيز نقش مهمى دارد.

تحقيقات انجام شده حاكى از آن است كه بخش معظمى از طلاق ها معلول عدم ارضاى جنسى صحيح و متعادل اين غريزه مى باشد. سرد مزاجى زنان يا مردان و يا بى اهميتى به ارضاى صحيح و طبيعى غريزه جنسى، خانواده تشكيل شده را در آستانه طلاق قرار مى دهد.31 روابط زناشويى با ارضاى غريزه جنسى فرق دارد. چه بسيارند افرادى كه به عمل زناشويى اقدام مى كنند، ولى به هيچوجه غريزه جنسى آنان ارضا و اشباع نمى گردد. به عبارت ديگر، تحقق ارضاى جنسى تنها در ارتباط با برقرارى روابط جسمى نيست، بلكه احتياج به آمادگى جسمى و روحى دارد.

مردان بايد بدانند زنان تنها به دفع عمل جنسى نياز ندارند، بلكه از نظر روحى و تمايلات زنانه، احتياج دارند كه از طرف مردان به عنوان زن بودن و تمايلات زنانگى مورد تأييد قرار گيرند. مرد پيش از عمل جنسى، بايد با ابراز اعمال و رفتارى كه نشانگر بازى و شوخى است، زن را براى عمل جنسى مهيا سازد. نتيجه ديگرى كه از اين رهگذر عايد مى گردد، آن است كه زن تمام شخصيت زنانه خود را در اين حالت حس مى كند و مى فهمد كه شريك زندگى مرد بوده، همتاى اوست.32

بسيارى از مردان بدون توجه به اين نكات عاطفى و روانى، زن را در بلوغ جنسى و لذت جنسى يارى نمى دهند، بلكه شخصيت او را تنزّل داده، عملا او را در حدّ يك وسيله و ابزار پايين مى آورند.

امام صادق(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند كه فرمود: «هرگاه مردى بخواهد با همسرش هم بستر شود، نبايد در انجام اين كار شتاب كند.»33

امام صادق(عليه السلام) همچنين مى فرمايند: «هرگاه يكى از شما اراده كرد با همسرش هم بستر گردد، بايد پيش از شروع، با همسرش ملاعبه و مداعبه داشته باشد.»34

ملاعبه و مداعبه يعنى بازى و شوخى هاى مناسب و نشاط انگيز پيش از هم بستر شدن با همسر. اين كار عمل جنسى را پاكيزه تر و لذت بخش تر مى كند و به عبارت ديگر، با اين كار، آمادگى زنان در وصول به اوج لذت جنسى تشديد مى گردد و رضايت خاطر آن ها محسوس تر خواهد شد.

حضرت على(عليه السلام) فرمودند: «هرگاه يكى از شما اراده كرد كه با همسرش هم بستر شود، نبايد در انجام اين كار شتاب نمايد، زيرا زنان نيازمندى هايى دارند.»35

روشن است كه ناز و كرشمه خريدار مى طلبد و مردان بايد با برگزارى مقدّماتى به عنوان ملاعبه، زنان را در وصول به اوج لذت جنسى يارى رسانند، بخصوص آنكه اين كار در آماده ساختن ترشّحات و هورمون هاى جنسى زنان نقش مهمى دارد.

7. تنظيم رابطه صحيح بين دو خانواده 
دختر و پسرى كه از كودكى در دامن خانواده اى رشد يافته است، نمى تواند و نبايد خانواده خود را به راحتى و سادگى فراموش كند. احساسات و عواطف هر فرد در مورد خانواده اش، حتى اگر خاطراتى ناخوشايند نيز داشته باشد، ريشه دار و عميق است.

از آنجا كه دل بستگى دخترها به خانواده خود و نيازشان به ديدار خانواده بيشتر است، دل تنگى و غمگينى در دخترانى كه پس از ازدواج ناچار به ترك بستگان و شهر خود هستند، بيشتر بروز مى كند. از اين رو، زن و شوهرى كه ازدواج مى كنند، نبايد چنين انتظارى از يكديگر داشته باشند كه با افراد خانواده خود قطع رابطه كنند و يا در اين مورد اعتراضى داشته باشند و يا چنين تلقّى شود كه رابطه هر كدام با خانواده خود دليلى بر بى مهرى و بى توجهى او به همسرش است. البته ميزان اين روابط بايد به گونه اى باشد كه خللى به روند زندگى زناشويى زن و شوهر وارد نسازد و موجب غفلت و يا كوتاهى از انجام وظايف زندگى مشترك نشود.

در صورت امكان، بهتر است كه زن و شوهر به اتفاق همديگر با خانواده هاى خود رفت و آمد داشته باشد، اگرچه از نظر روانى لازم است كه گه گاه زن و شوهر به تنهايى با خانواده هاى خود معاشرت كنند و به گفتوگوهاى خصوصى و خانوادگى بپردازند.36

مسئوليت تنظيم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند آن خانواده است كه نقش مهمى در ايجاد رابطه اى صميمى و دوستانه بين همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست كه بايد به گونه اى رفتار كند كه محبت و صميميت بيشترى بين آن ها برقرار شود. ذكر نكات مثبت همسر در زندگى مشترك و مطرح نكردن نكات منفى و كشمكش هاى زندگى خصوصى با خانواده خود، از نكات بسيار مهم است.37

بايد توجه داشت كه زن و شوهر اگر اختلاف سليقه و يا برداشت هايى از خانواده ديگرى دارند، بهتر است تا حد امكان از بيان آن خوددارى كنند; چرا كه هيچ فردى به سادگى نمى تواند انتقادات ديگران را نسبت به افراد خانواده خود بپذيرد و بعضى از انتقادها باعث بروز واكنش هاى عصبى مى گردد كه همراه با مقاومت هاى روانى است و يا موجب ابراز انتقاد و عيب جويى متقابل از خانواده ديگرى خواهد شد، مگر در بعضى موارد كه انتقاد و يا گله به گونه اى ملايم بيان شود و همسر او انسانى منطقى باشد. البته نمى توان پذيرفت كه هر انتقاد و يا گله شوهر و يا زن از خانواده ديگرى مى تواند درست و صحيح باشد، بلكه اين احتمال وجود دارد كه اين انتقاد ناشى از سوءتفاهم ها و يا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.38

زن و شوهر بايد به گونه اى با خانواده هاى خود رفتار كنند كه آنان را از ابراز انتقاد و يا گله از همسرشان باز دارد. دو خانواده نيز نبايد چنين تصور كنند كه مانند گذشته مى توانند و يا بايد از جزئى ترين مسائل زندگى مشترك و زناشويى فرزندشان اگاه شوند و يا به خود اجازه دهند كه در زندگى مشترك فرزندشان دخالت كنند. آن ها بايد اين حقيقت را بپذيرند كه فرزندانشان حق دارند و بايد با مشورت و تفاهم در مورد زندگى شان تصميم گيرى كنند و به همين دليل، اصلاح زندگى آن ها در اين است كه بسيارى از روابط خصوصى و چگونگى روش زندگى شان را پنهان نگه دارند.39 
قطع رابطه يك طرفه و يا دو طرفه با خانواده ها موجب بروز خلأ عاطفى خواهد شد كه نه تنها زن و شوهر را تحت تأثير قرار خواهد داد، بلكه بر نوه ها نيز از جهات روانى و اجتماعى تأثير خواهد گذاشت. آن ها نياز دارند كه با خانواده هاى پدر و مادر خود در ارتباط باشند، و گرنه آنان نيز احساس كمبود عاطفى خواهند كرد.

ارتباط چيست؟ 
ارتباط انگاره اى است كه با آن دو نفر يكديگر را مى سنجند و همچنين وسيله اى است كه به واسطه آن، اين سطح مى تواند براى هر دو تغيير كند. ارتباط شامل رشته كامل راه هاى ردّ و بدل كردن اطلاعات بين مردم است، و يا اطلاعاتى را كه مى دهند و مى گويند و نيز راه هاى استفاده از اين اطلاعات را در بر دارد. ارتباط نحوه معنا بخشيدن به اين اطلاعات به وسيله مردم را نيز در برمى گيرد. ارتباط آموخته مى شود. شايد تا وقتى كه به سن پنج سالگى مى رسيم بيش از يك ميليارد تجربه شركت در ارتباط را آموخته باشيم. در آن سن، از اينكه چطور خود را ببينيم، از ديگران چه انتظارى مى توانيم داشته باشيم و در دنيا، چه چيز به نظرمان ممكن يا ناممكن مى آيد، تصورهايى پيدا كرده ايم. اين تصورها راهنماى ثابتى براى بقيه عمر ما خواهند بود.1

همين كه آدمى دريافت همه ارتباط خود را از راه ياد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، مى تواند براى تغيير آن دست به كار شود. ذكر اين نكته سودمند است كه هر طفلى كه چشم به جهان مى گشايد، تنها چيزى كه همراه مى آورد مواد خام است. او نه از خود مفهومى دارد، نه تجربه ارتباط با ديگران، و نه تجربه پرداختن به دنياى اطرافش. او همه اين چيزها را از طريق ارتباط با كسانى كه پس از تولّد مسئول تربيت او هستند، مى آموزد.2

ارتباط مانند دوربين فيلم بردارى مجهّز به دستگاه صدابردارى است، فقط در زمان حال كار مى كند; همين جا، همين حالا، بين من و تو. 
ارتباط چنين عمل مى كند: تو و من روبه روى هم قرار داريم. حواس تو درمى يابند كه من چه شكل هستم، صدايم چطور است، چه بويى مى دهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس كنى، چه احساسى به تو مى دهم. آن گاه مغز تو گزارش مى دهد كه اين ها براى تو چه معنايى دارند، به تجربيات گذشته ات رجوع مى كند و بر اساس آنچه مغز گزارش مى دهد، احساس راحتى يا ناراحتى خواهى كرد.3

زمينه ارتباط 
زمينه ارتباطى اشخاص در تمام مدت زندگى شان شكل مى گيرد و روى همه روابط آن ها اثر مى گذارد. چگونگى ارتباط در خانواده پدرى، فرهنگ، جنسيت، طرز برقرارى رابطه با ديگران، تجارب ناشى از روابط صميمانه قبلى، برداشت از روابط و شخصيت، روى چگونگى اين زمينه تأثير مى گذارند. بخش اعظم زمينه ارتباطى هر فرد زمانى شكل گرفته كه هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با اين وجود، بر رابطه كنونى شما تأثير مى گذارد.

اينكه تفاوت در زمينه هاى ارتباطى به رابطه بهتر كمك مى كند يا از كيفيت آن مى كاهد، بستگى به آگاهى طرفين از آن ها دارد. وقتى از زمينه ارتباطى همسر خود بى اطلاع هستيم، اغلب به اشتباه فرض را بر اين مى گذاريم كه همسر ما از زمينه اى مشابه ما برخوردار است. اما اين تصور به روشنى مسئله ساز مى شود.4

در روابط صميمانه، يكى از رايج ترين تفاوت ها در زمينه ارتباط، به جنسيت برمى گردد. براى مثال، بسيارى از زوج ها نمى دانند و متوجه نيستند كه زن و مرد از دو شيوه ارتباطى متفاوت استفاده مى كنند. اغلب مردها بر اين باورند كه وقتى كسى مسئله اى را با آن ها در ميان مى گذارد، انتظار دارد كه مسئله اش حل شود و به همين دليل، بى درنگ راه حل ارائه مى دهند. از سوى ديگر، اغلب زن ها معتقدند كه در ميان گذاشتن مسائل خود با ديگران راهى براى پيوند و رسيدن به احساس حمايت است، حتى اگر مسئله آن ها لاينحل باشد. بى توجهى به اين موضوع، اغلب ايجاد ناراحتى مى كند: زن از مسائلش شكايت مى كند و مرد راه حل نشان مى دهد. در اين شرايط، هرگز عجيب نيست اگر زن احساس كند كه همسرش به صحبت هاى او گوش نمى دهد، مرد هم به اين نتيجه برسد كه زنش تنها قصد شكايت دارد; زيرا هرگز به راه حل هاى پيشنهادى او توجه نمى كند. 
اما زوجى كه از تفاوت زمينه هاى ارتباطى زن و مرد آگاهند، گرفتار اين سوءبرداشت از ارتباط نمى شوند; زيرا زن و مرد هر دو از مطلبى كه ديگرى مخابره مى كند اطلاع دارند. وقتى شما و همسرتان از تفاوت هاى موجود در زمينه ارتباطى يكديگر آگاه باشيد، اين تفاوت ها بسيار كمتر توليد اشكال مى كنند و به زندگى علاقه و تنوّع بيشترى مى بخشند.5

«زمينه ارتباطى» هر فرد در حكم عينكى است كه از پشت آن به همه اتفاقاتى كه در زندگى رخ مى دهد، نگاه مى كند. اگر بداند كه او و همسرش از چگونه لنزهايى استفاده مى كنند، به راحتى مى توانند ميان واقعيت ها و برداشت خود از واقعيت ها تميز قايل شوند.

پايه‌هاى روابط 
روابط صميمانه درازمدت نياز به آن دارد كه فرد به شكلى كلّى براى شريك زندگى خود ارزش قايل شود. ارزش قايل شدن را مى توان به سه مهارت ارتباطى جداگانه تقسيم كرد:

1. احترام متقابل 
وقتى از احترام صحبت مى كنيم، به نگرشى اشاره داريم كه همسران در آن، براى همديگر احترام بالايى قايل هستند و يكديگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّى مى كنند. علاوه بر اين، همسرانِ داراى اين نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعى، عملى سازند. بنابراين، تعجب آور نيست اگر هنگام بروز تمايل براى حل مشكلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستيم. احترام در اصلى ترين شكل خود، از طريق توانايى گوش كردن و توجه به همسر نشان داده مى شود. روشن است كه اين توانايى ها از نگرش صرف فراتر مى روند و در حوزه ارزش گذارى فعّالانه و قدردانى احترام آميز قرار مى گيرند.6

معناى احترام اين نيست كه زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختى و ناراحتى روحى و خواه غير آن، از يكديگر پنهان و آن ها را به صورت عقده هاى روانى روى هم جمع كنند. خشم هاى سطحى و بگومگوهاى مختصر و كوتاه بين زن و شوهر در زندگى زناشويى مانند رعد و برق است و هميشه پس از رعد وبرق، باران مى بارد و اين باران درخت زناشويى را بارور مى سازد.

همچنين احترام متقابل به معناى عدم انتقاد از يكديگر نيست. گاهى لازم مى شود به صراحت از رفتار نامناسب يكديگر انتقاد كنند و از تندخويى بپرهيزند. در اين صورت نيز بايد به اين نكته توجه كنند تا انتقاد آنان بى اثر و بى نتيجه نماند.

2. درك و فهم متقابل 
درك و فهم نيز فرايندى پيچيده است كه همسران به وسيله آن اطلاعات متقاعدكننده و توضيح دهنده را از يكديگر به دست مى آورند. هنگامى كه ابهام وجود دارد، مى توان به همسران آموزش داد كه اين عبارت ساده را بيان كنند: «مطمئن نيستم كه حرف هايت را به خوبى مى فهمم، مى توانى بيشتر توضيح بدهى؟» اين جمله ظاهراً يك تقاضاى ساده براى كسب اطلاعات بيشتر است. با وجود اين، در معناى ظريف تر، همسران به اشاره مى گويند: «من واقعاً تلاش مى كنم كه اين مسئله را از ديدگاه تو ببينم.» در حقيقت، اين همه آن چيزى است كه درك و فهم به آن مربوط مى شود; يعنى توانايى دانستن و درك همدلانه آنچه همسر تجربه كرده است. افزون بر اين، نوعى پذيرش تجربه نيز هست. اين به آن معنا نيست كه همسران پيوسته با يكديگر موافقند، بلكه به اين معناست كه آنان به چارچوب هاى داورى يكديگر مشروعيت مى بخشند. در اصل، هر فرد مى داند كه «متقاعد شده است»; يعنى طرفين در مفاهيم ارتباطى شركت داده شده و مورد تأييد و موافقت قرار گرفته اند.7

3. حسّاسيت 
آگاه بودن از نيازهاى همسر، يك جزء كليدى در فرايند ارتباط است. متأسفانه به نظر مى رسد كه اين كار نسبتاً مشكل است. افراد اغلب آن قدر به فكر خود هستند كه حتى از شناخت خواسته هاى همسرشان نيز كوتاهى مى كنند. در برخى موارد ديگر، آنان براى شنيدن نيازهاى همسرشان به آسانى وقت صرف نمى كنند. اما زوج هايى نيز هستند كه تصميم مى گيرند نسبت به يكديگر حسّاس نباشند; چون مى ترسند از سوى همديگر مورد سوء استفاده قرار گيرند. در همه اين موارد، نتيجه نهايى يكسان است: همسران در شناسايى و يا ارضاى نيازهاى يكديگر شكست مى خورند و بنابراين، از هم دورتر و دورتر مى شوند.8

ويژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران

روابط سالم و صحيح زوجين زمانى ميسّر مى شود كه زوجين در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصى را رعايت كنند. در اين بخش، به اين مسائل اشاره مى شود:

1. درك متقابل يكديگر 
شك نيست كه زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش يافته اند. طرز فكرها، سليقه ها، طرز تلقّى ها و برداشت ها متفاوتند و ممكن است درباره هر مسئله اختلاف نظر وجود داشته باشد. در اختلاف نظر است كه هريك مدعى اتخاذ شيوه اى مى شود و چون با همديگر كنار نمى آيند، مى گويند: همسرم مرا درك نمى كند. اين خود موجب پيدايش انفجار در زندگى خانوادگى است. اما اگر دو نفر بكوشند كه يكديگر را بشناسند و از علايق و انديشه هاى يكديگر آگاهى پيدا كنند، مطمئناً به موفقيت هايى دست مى يابند. 
در راه درك يكديگر و رسيدن به تفاهم، زوجين بايد به اين اطمينان برسند كه محبوب يكديگرند و در بينشان پيوندى حقيقى وجود دارد.

اين نكته را نبايد فراموش كنيم اگر انتظارات افراد از ديگران با مقدورات آن ها برابرى داشته باشد، آنجا درك كردن وجود دارد. در چنين موقعى، تلاش و كوشش و اميد حركت به وجود خواهد آمد. ولى وقتى انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درك كردن وجود ندارد و در نتيجه، سردى و يأس و سكوت به وجود خواهد آمد; به جاى حركت بيشتر، سكون و ركود جايگزين خواهد شد; زيرا وقتى كسى را درك نكرده باشيم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حركت و پويايى باز خواهد ايستاد.9

2. تكريم يكديگر 
در زندگى مشترك زوجين، شايد رعايت آداب به صورتى كامل امكان پذير نباشد، ولى وجود احترام متقابل براى آن ها اصلى اساسى است. درگيرى ها و اختلافات آشكار هنگامى پديد مى آيند كه پرده حرمت فيمابين دريده شود و طرفين براى يكديگر ارزش و احترامى قايل نباشند. مهم ترين شيوه براى جلوگيرى از بروز درگيرى ها در بين زن و شوهر تحكيم روابط و تكريم يكديگر است. تكريم كردن زن به شوهر و بر عكس، طرفين را دل باخته و اسير يكديگر مى سازد; آن چنان كه هرگز از زندگى با همديگر احساس سيرى و خستگى نمى كنند و سعى دارند هميشه در كنار يكديگر و دور از همه گونه فريب ها زندگى كنند. حرمت گذاردن به هم يك حُسن است و هر زن و مرد بايد در جست‌وجوى نقاط مثبت در زندگى همسر و تكريم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.10 
بزرگداشت و تكريم به شخصيت، براى همسران، بلكه هر انسانى يك نياز طبيعى است. در اثر غريزه حبّ ذات كه در طبيعت انسان نهاده شده، به ذات خويش علاقه دارد، ميل دارد ديگران نيز شخصيت او را بپذيرند و گرامى بدارند.

اگر نياز طبيعى به تكريم شخصيت هر فرد در خانواده تأمين شد، احساس آرامش مى نمايد و به نفس خويش اعتماد پيدا مى كند. از توانايى هاى خود استفاده مى نمايد و با دل گرمى و اميد به موفقيت و كسب رضايت ساير اعضاى خانواده در مسير زندگى قدم برمى دارد، به خانواده همسر و ديگر مردم خوش بين مى شود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد مى داند و از همكارى با افرادى كه قدر او را شناخته و شخصيتش را گرامى مى دارند، هراسى ندارد.11

همسرى كه مورد تكريم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق مىورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هيچ كوششى دريغ نمى كند. 
انسان براى حفظ كرامت ذات و مقام و موقعيت خود، حاضر مى شود حتى از خواسته هاى درونى خويش چشم پوشى نمايد. در احاديث معصومان(عليهم السلام) نسبت به اين امر نيز اشاره شده است. اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد: «هر كه نفس خويش را گرامى بدارد، او را به ذلّت معصيت نمى كشاند.»12 
ايشان همچنين مى فرمايد: «هر كه نفس خويش را گرامى بداند، ترك خواسته هاى نفسانى برايش آسان خواهد بود.»13 
اگر اين نياز طبيعى در چارچوب روابط سالم همسر تأمين نشود، بلكه بر عكس، همسر مورد تحقير قرار گيرد و به شخصيتش ضربه وارد شود، خود را ضعيف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب مى آورد; چون از همسر و خانواده احترام نديده است، نسبت به همسر خود بدبين مى شود. در اين زمان است كه سوءظن ها و بدبينى ها سراسر وجود او را مى گيرد و درصدد انتقام جويى برمى آيد. از اين رو، در احاديث معصومان(عليهم السلام) در مورد كسانى كه مورد تحقير قرار گرفته اند و عزّت نفس آن ها مورد خدشه واقع شده، روايات بسيارى وارد شده است. 
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايند: «هر كه نفس خويش را پست بداند، خيرى از او اميد نمى رود.»14 
در حديثى ديگر امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «هيچ كس تكبّر و طغيان نمى كند، مگر در اثر ذلّتى كه در نفس خويش احساس مى كند.»15

3. چشم پوشى از خطاها 
بيشترين سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگى، در زمينه گذشت و اغماض هريك از زن و شوهر در لغزش ها، كج خلقى ها و اشتباهات يكديگر است; زيرا زن و شوهر دو انسانى هستند كه همانند همه انسان هاى ديگر، روحيات و طرز تفكرهاى دوگانه دارند. آن ها كه مدعى اند ما در همه موارد يك طرز تفكر داريم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستيم، شايد هنوز زمينه و موقعيت برايشان پيش نيامده است كه خصلت هاى واقعى همديگر را بشناسند، ضمن آنكه اگر زن و شوهرى با روحيه مشترك پيدا شوند، باز هم هيچ كدام از اشتباه و خطا و عصبانيت مصونيت ندارد. از اينجاست كه اهميت گذشت و تأثير آن در تداوم روابط سالم آشكار مى شود.16

وجود عفو و گذشت به يقين كانون خانواده را گرم نگاه مى دارد، عشق و محبت را سرزنده مى كند و اختلاف و مشاجرات را به پايان مى برد. عفو و گذشت نشانه حسن نيت و خوش بينى به زندگى است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبى مى بخشد و در طرز تفكر و شيوه عمل آن ها تحوّل ايجاد خواهد كرد. چه بسيار تيرگى ها كه در پرتو اين صفت از ميان برخاسته و جاى خود را به صفا و صميميت داده است.17

زن و شوهر، هر دو بايد توجه داشته باشند كه انسان به اين سادگى و سرعت توان رسيدن به آگاهى و پى بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، بايد با شيوه اى بسيار لطيف و با روشى بسيار ملايم و دقيق او را به قله آگاهى رسانيد، خداوند در قرآن كريم سفارش مى كند كه از خطاى ديگران چشم پوشى كنيد بلكه خطاى آنان را ناديده بگيريد. 
«وَليَعفوا و ليصفَحوا الا تُحبُّونَ ان يَغْفِرَ اللّهُ لَكُم واللّهُ غفورٌ رحيم» (نور: 22); بايد عفو كنيد و چشم بپوشيد، آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.

4. برخورد منطقى 
از ويژگى هاى روابط سالم و سازنده همسران اين است كه در عين انتقاد و اعتراض هايى كه به عملكرد يكديگر دارند، با همسرشان برخوردى انسانى و منطقى دارند. در مواردى ممكن است شما قدرت داشته باشيد حرف خود را بر كرسى بنشانيد و برترى خود را اثبات كنيد و حتى آبروى همسرتان را به خطر اندازيد، ولى قدرت منطق و رفتار منصفانه مانع از وقوع چنين امرى مى شود. 
همچنين ممكن است توقّع حقى را از همسر خود داشته باشيد، ولى وقتى با ديدى منطقى به آن مى نگريد، درمى يابيد كه وصول به آن امكان پذير نيست و از عهده همسرتان خارج است. متأسفانه برخى از افراد به دست و پاى همسر خود مى آويزند و نيروى حركت او را مى گيرند و يا او را از كار مى اندازند تا به خواسته و هدف خود برسند. به نظر مى رسد اگر فردى اين چنين به هدف خود دست يابد، از آن سودى نخواهد برد و در واقع، محروم و ناكام خواهد ماند، ضمن اينكه همسرش را از خود گريزان كرده است.

تعادل در زندگى مشترك زمانى برقرار مى شود كه روابط متقابل بر پايه هاى عقلانى استوار باشد. آدمى به دليل حبّ نفس (خودپرستى)، پيوسته گرايش به جانب منافع شخصى دارد و سياست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشى هاى ديگر ترجيح مى دهد. چنين نگرشى در زندگى دوران تجرّد، تا حدى عملى و امكان پذير است، ولى در زندگى مشترك، با لحاظ پيدايش روابط و مناسبات جديد، سليقه هاى شخصى زن و شوهر در تقابل با يكديگر قرار مى گيرند; چون هريك از دريچه منفعت شخصى به زندگى مى نگرد و ترجيحات او از نوع نفسانى است تا عقلانى.18 
در چنين شرايطى، اگر زوجين داراى اخلاق ملايم و تربيت صحيحى باشند، مى توانند به جاى اعمال سليقه شخصى و حاكميت زور و قدرت در عرصه زندگى، پايه هاى استوار و مطلوبى براى حل اختلاف سليقه هاى خود بيابند و منطق در صحنه زندگى شان حاكم باشد. زوجين، بخصوص مردها، بايد اين واقعيت را بپذيرند كه هرگز اعمال قدرت، قدرت نمى آفريند، بلكه از زور و قدرت بايد زمانى استفاده كنند كه از راه هاى ديگر مأيوس گرديده باشند.19

5. رعايت احكام و ارزش هاى الهى در زندگى 
بسيارى از اختلافات و درگيرى ها بدان دليل است كه طرفين به اصول و ارزش هاى دينى و اخلاقى خود و همسرشان پايبند نيستند و هرگونه خلاف و ناشايستى را مرتكب مى شوند، بدون اينكه از آن انديشناك باشند. حفظ عفّت و تقوا براى ادامه زندگى سالم ضرورى است. زن و شوهر در اين رابطه، بايد مراقبت هايى داشته باشند و ارزش هاى دينى را رعايت كنند. اهمّ مسائلى كه در اين زمينه بايد مورد نظر زنان و مردان باشد عبارت است از:

الف. حفظ عفاف: نه تنها از ديد مذهب، بلكه از ديد مادى هم براى تداوم حيات زناشويى حفظ تقوا و عفاف ضرورى است. اين واقعيتى است كه همسران پس از ازدواج در رابطه با همسر خود مالكيتى قايلند و دوست دارند همسرشان تنها از آن خودشان باشد، حتى نگاهش، خنده اش، معاشرت نيكويش انحصاراً از آنِ او باشد. شخصيت زن و شوهر در رابطه با حيات خانوادگى، بايد در سايه پاك دامنى ارزيابى و محاسبه شود و اگر طرفين نتوانند در اين راه قدمى بردارند و يا اگر به گونه اى عفاف همديگر را خدشه دار كنند، براى همديگر كفو (همسنگ) نخواهند بود. مرد با رعايت تقوا و حفظ عفّت خود، مى تواند زن خويش را از آسيب و تجاوز نامحرمان حفظ كند و با مراقبت هاى خويش، او را از خطرات گوناگون دور بدارد; چنانكه قرآن مى فرمايد: «هُنَّ لباسٌ لكُم و انتم لباسٌ لهُنَّ» (بقره: 187); آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنانيد. همسران عفيف لباس و پوشش همديگرند. و اين زيباترين و در عين حال، كامل ترين تعبيرى است كه خالق منّان درباره حفظ عفّت يكديگر و نحوه روابط همسران بيان فرموده است.

ب. لغو معاشرت هاى بى حساب: زن و شوهر پس از ازدواج، در حصن و حصارى قرار مى گيرند كه خداوند برايشان معيّن نموده است. خنده و معاشرتشان، حتى با محارمشان تحت ضابطه درمى آيد تا سبب سوءظن ها و تحريك ها و بددلى ها نشود.

مرد حق ندارد با هر زنى بگويد و بخندد، بدان حساب كه چشم و دلم پاك است. زن هم حق ندارد با هر اجنبى مشاوره يا سخن داشته باشد، بدان دليل كه او را قصدى نيست. دست و چشم و گوش و دل بيش از پيش بايد در فرمان خدا باشند و معاشرت ها، خنده ها، نگاه كردن ها و سخن گفتن هايشان به گونه اى نباشد كه موجب برانگيختن غيرت ها و حسادت ها گردند.20

ج. دورى از مواضع اتّهام: رعايت ارزش هاى الهى از سوى زن و شوهر و پاكى و طهارت آن ها سعادت خانواده را تضمين مى كند. اين خطاست كه انسان به گونه اى عمل كند كه در موضع اتّهام قرار گيرد.

6. پايه گذارى روابط بر اساس ايثار 
اگرچه آشنايى به حقوق در روابط زناشويى و رعايت حقوق متقابل، همسران را از سردرگمى نجات داده، وظايف هريك را مشخص مى كند، اما نبايد اين نكته فراموش شود كه محيط خانه را نمى توان همانند محيط سربازخانه دانست و يا نمى توان ضوابط ادارى را در خانه مورد عمل قرار داد. خانه مركز صفا و صميميت و انس است; در عين رعايت تكاليف، بايد بر اساس ايثار و فداكارى اداره شود. 
در روابط همراه با ايثار، سخنى از فخر فروشى نيست; توقّعات خارج از اندازه و جود ندارند; زن و شوهر در پى آن نيستند كه رتبه و مقام خود و مال و زيبايى خويش را به رخ ديگرى بكشند. 
در روابط همراه با ايثار، هرچه هست، صفا و گذشت است، صميميت و اخلاص است، و طرز برخوردها به گونه اى است كه گويى طرفين در هاله اى از قداست و نور قرار دارند و حياتشان شبيه حيات فرشتگان است، نه جانورانى كه دايم درصدد آزار و ايذاى يكديگرند.

يكى از جنبه هاى ايثار و فداكارى هميارى و همكارى مرد با زن در كارهاى خانه است. اگر مرد به دنبال ايجاد محبت و مودّت در دل همسر خود باشد، بايد در خانه همكار همسر خود باشد. 
روزى حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) به خانه حضرت على(عليه السلام)وارد شدند. حضرت على و فاطمه(عليهما السلام) را ديدند كه به كمك يكديگر، با آسياب دستى آرد مى كنند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند: كدام يك خسته تريد؟ 
حضرت على(عليه السلام) عرض كردند: فاطمه خسته تر است. 
پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به او فرمودند: برخيز، دخترم. 
فاطمه(عليها السلام) برخاستند و پيامبر به جاى او نشستند و حضرت على(عليه السلام) را در آرد كردن كمك نمودند.21

عوامل مؤثر در ايجاد روابط سالم

1. شناخت حقوق متقابل 
اصولا خانواده اى سالم است كه محيط سالمى براى سعادت زن و شوهر و فرزندان باشد، و اين مقصد قابل وصول نيست، مگر آن گاه كه طرفين به تعهداتى پاى بند باشند; در هر جا كه اشتباهى و لغزشى پديد آمد، توقف كنند، و با تلاش براى تطبيق خود با ضوابط و قواعد، دوباره به پيش بروند. افرادى هستند كه در اثر عدم آگاهى از ضوابط و حقوق و يا بى توجهى به اصول حيات مشترك، دايم دچار درگيرى و اختلاف بوده، فرصت عمر را، كه بايد صرف خودسازى شود، در راه مشاجره و اختلافات مى گذرانند.

در زندگى زناشويى، در عين اينكه اصل بر مودّت و صفا و ايثارگرى است، اما اين اصل نبايد فراموش شود كه ميزان خواسته ها و توقّعات و تلاش ها نمى تواند بى حساب و بر اساس سليقه شخصى باشد. اگر بخواهيد در زندگى زناشويى و در كنار همسر حقى را به خود اختصاص دهيد، ناگزيريد همان حق را براى همسرتان نيز قايل باشيد و شك نيست مادام كه شما اداى حق همسر را نكرده ايد، نخواهيد توانست توقّع اداى آن را از او داشته باشيد.

شناخت حقوق متقابل و توجه به اين حقيقت كه اگر براى يك فرد حق در نظر گرفته مى شود براى طرف مقابل، مسئله تكليف مطرح است كه بايد به آن تكليف عمل كند، زندگى را از زواياى تاريك بيرون مى آورد و ابعاد وظايف هر دو طرف را روشن مى كند. 
اسلام براى هريك از اعضاى خانواده، حقوق خاصى معيّن كرده است كه در صورت آشنايى با اين حقوق، تكليفى را در مقابل اين حقوق بايد بر دوش بگيرند. ضرورى است زن و شوهر هر كدام حقوق و وظايفى كه در قبال يكديگر دارند مورد مطالعه و بررسى قرار دهند تا بتوانند در قبال يكديگر موضعى نيكو اتخاذ كنند. آگاهى به حقوق و وظايف خود، مقدّمه عمل است و جلوى بسيارى از اختلافات و درگيرى هاى فيمابين را مى گيرد.

2. شناخت خواسته ها و نيازهاى همسر 
خواسته ها و نيازهاى انسان حد و مرزى ندارد; بخشى از آن ها جنبه تخيّلى و غير منطقى دارد كه فرد به غير ممكن بودن آن ها واقف است، اما گاهى در تخيّل به آن ها مى پردازد و از نظر روانى به نوعى، آرام و دل خوش مى گردد و از اين طريق، تخليه روانى مى كند. بخشى ديگر نيز به نيازها، خواسته ها و انتظارات او از خود و ديگران برمى گردد.

آن قسمتى كه مربوط به خواسته ها و نيازهاى فرد از خود است و جنبه عملى و منطقى دارد، موجب انگيزه و در نتيجه، تحرّك و فعاليت او مى شود. بخشى كه مربوط به ديگران است، مشخص نيست كه آيا برآورده مى گردد يا خير؟ اين خواسته ها و نيازها نيز مى تواند منطقى و واقعى باشند يا حد و مرزى نداشته باشند.

در روابط بين زن و شوهر، به دليل اشتراك در همه زمينه ها، خواسته ها و نيازهاى متقابلى وجود دارند كه بخشى از آن ها طبيعى و منطقى است و معمولا در بيشتر زندگى ها يكسان است. با اين وصف، اين بستگى به نوع شخصيت افراد دارد كه بتوانند خواسته هاى طبيعى خود را ابراز كنند و حد و مرز آن را نيز حفظ نمايند. آگاهى به اينكه چه نوع و چه ميزان انتظارات، خواسته ها و نيازهاى زن و شوهر از يكديگر شكل طبيعى و منطقى دارند، از نكات مهمى است كه بايد به آن توجه دقيق داشت.22

فردى كه از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد بايد توجه داشته باشد كه ديگرى نيز اين حق را دارد كه چنين انتظارى داشته باشد. از سوى ديگر، درك نيازهاى واقعى و طبيعى همسر به دور از اينكه به آن اعتقاد داشته باشد يا نه، برآورده كردن آن موجب رضايت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.23

اگر مردى دوست دارد كه در هر فرصتى به گردش و مسافرت برود، بايد به اين امر توجه داشته باشد كه همسر او نيز چنين نيازى دارد و داشتن فرزند و مسئوليت خانه دارى نمى تواند دليلى بر اين باشد كه زن فرصت گردش و مسافرت ندارد و يا هميشه بايد در خانه بماند. گاهى اتفاق مى افتد كه در كشمكش ها و در برآورده نشدن خواسته ها و نيازها، به مقايسه زندگى هاى ديگران پرداخته مى شود. اگرچه ـ همان گونه كه گفته شد ـ بخشى از خواسته ها و نيازهاى زن و شوهر از يكديگر جنبه هاى مشترك دارند، اما بخش هاى ديگر تنها اختصاص به آن خانواده دارد. ضمن اينكه هر زندگى مشكلات و كشمكش هاى خاص خود را دارد و هر خانواده سعى مى كند ضمن حفظ ظاهر در جامعه، براى رعايت احترام ديگران به خود، زندگى خود را مطلوب و خوشايند نشان دهد. از اين رو، مقايسه زندگى خود با ديگر زندگى ها نه تنها مشكلى را حل نخواهد كرد، بلكه باعث بروز كشمكش هاى بيشترى خواهد شد.24

3. همسويى بينش ها و باورهاى مذهبى 
يكى از شرايط ازدواج در اسلام «كفو» بودن است و اولين مرتبه از كفويت، همسانى در مذهب و دين. مسلمان نمى تواند با كافر ازدواج كند. اختلاف در مذهب يكى از عوامل مهم درگيرى و از هم پاشيدگى است. اگر مسلمانى را مى بينيد كه با فردى بى دين ازدواج كرده است و زندگى شان در كمال مهر و آرامش مى گذرد، مطمئن باشيد كه آن مسلمان از اصول و ارزش هاى خود صرف نظر كرده است و در حفظ و دفاع از آن ها كوتاه مى آيد.

زندگى يك مسلمان بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامى صورت مى گيرد و كارهاى غير مسلمان بر اساس فرهنگ غير اسلامى او در زندگى مشترك، بايد مواضع مشترك وجود داشته باشند. چگونه دو نفر، كه داراى دو فرهنگ متضادند، مى توانند در مقام اجرا و عمل هماهنگ باشند؟ بنابراين، يا كارشان به اختلاف و نزاع مى كشد و يا يك طرف دست كم، بايد از مواضع خود صرف نظر كند.25 
اينجاست كه اسلام در آغاز ازدواج، مسئله كفو بودن در مذهب و دين را مطرح كرده است تا علاوه بر جنبه هاى معنوى ديگر، كانون خانواده از گرمى و عاطفه مذهبى نيز برخوردار باشد.

بدون ترديد، از مهم ترين عوامل پيوند پايدار و ازدواج موفق و زندگى آرام، همسويى بينش ها و باورهاى دينى و پاى بندى عملى زوجين به ارزش ها و فرايض شرعى است. بر همين اساس، مردان و زنان خداباور و پاك انديش در آرزوى داشتن همسرى مؤمن و نيك سيرت و عامل به ارزش هاى قرآنى هستند. چنين گرايشى در امر روابط خانوادگى، برخاسته از نهاد پاك و فطرت كمال جوى ايشان است و از همين روست كه خداوند متعال بهترين ازدواج را وصلت پاكان و متقيان با يكديگر مى داند: «الطَّيباتُ للطَّيبينَ و الطَّيبونَ للطَّيبات» (نور: 26); زنان پاك از آنِ مردان پاك، و مردان پاك از آنِ زنان پاكند.

خصلت هاى پاك بشرى ـ اين عظيم ترين سرمايه هاى وجود ـ ناشى از خداباورى و تقواپيشگى هستند و تقواپيشگى نيز حاصل توحيد و معاد انديشى. به بيان ديگر، نزد زنان و مردان پاك دل، ارزشمندترين معيار براى روابط سازنده، همسرى همراه و همدلى نيك سرشت، خداپرستى و معاد باورى است، و اين خصايص از گران قدرترين و پايدارترين جاذبه ها در زندگى زناشويى هستند.26 
كم توجهى و يا بى توجهى به اين امر مهم در روابط، به معناى بناى ستون هاى كانون زندگى بر زمينى سست و ناپايدار است. چگونه ممكن است كه از همان آغازين روزهاى زندگى مشترك، زن سحرگاهان و با نغمه اذان برخيزد و نماز صبح بگذارد و مرد همچنان تا ساعتى پس از طلوع آفتاب در بستر آرميده باشد و يا به عكس؟!27

بنابراين، حفظ و تقويت مستمر و تعالى باورها و ارزش هاى مذهبى توسط زوجين از مهم ترين عوامل مؤثر و قوى ترين جاذبه هاى زندگى مشترك است و برخوردارى از انديشه مذهبى مشترك و همگانى و همراهى در التزام به فريضه هاى مذهبى، زيباترين «حلقه روابط سازنده» را به همسران ارزانى مى دارد.

4. هماهنگى ديدگاه هاى سياسى، فرهنگى و اجتماعى 
از جمله عوامل مؤثر در ايجاد روابط سالم و سازنده ميان همسران، هماهنگى و همسويى ديدگاه هاى اجتماعى و باورهاى فرهنگى آنان است. 
به يقين، آنان كه از نظر اعتقادات و بينش هاى عميق دينى و رفتارهاى متعالى مذهبى، همسويى كامل دارند، در نگرش ها و برداشت هاى اجتماعى و فرهنگى نيز از انديشه و زبان مشترك برخوردار خواهند بود. براى مثال، زمانى كه مباحثى همچون تحصيل و كار و فعاليت اجتماعى زنان در عرصه هاى مختلف مطرح مى گردد، ايشان براساس مبانى و ارزش هاى اسلامى و معيارهاى قرانى و به دور از تعصّبات فردى و جنسيتى و مشاجرات و جدال هاى بيهوده، به صراحت و آسانى، مواضع فكرى مشترك و مشابهى اعلام مى دارند و با صداقت و صلابت، از جايگاه و منزلت زنان به عنوان آرامشگران كانون خانواده سخن مى گويند و بر اين باورند كه به هنگام ضرورت و بر حسب استطاعت، زنان آماده خدمت به جامعه در عرصه هاى تعليم و تربيت و بهداشت و درمانگرى خواهند بود. اينان هرگز تحصيل و تحقيق را در انحصار مردان نمى بينند و در ارتباطات اجتماعى، انتخاب شيوه زندگى و فرزندپرورى نيز آراء مشابهى دارند.28

در زمينه سياسى، افراد بعضاً خود را تابع يك «ايسم» يا يك مكتب مى دانند و حتى ممكن است در اين رابطه و در طرف دارى از آن مكتب، داغ شوند و شعارهايى نيز بدهند. اگر طرز تفكر زوجين در مسائل سياسى واحد نباشد، چه بسا منجر به اختلافات گرديده، اين اختلافات بر روابط سالم آسيب وارد كند. طرز تفكر درباره اصل حكومت و هيئت حاكمه، مسئولان اجرايى كشور، خوش بينى و يا بدبينى نسبت به آن ها، اعتقاد به درستى يا نادرستى كارگزاران جامعه و در نهايت، موضع گيرى هاى مثبت يا منفى در رابطه با رهبرى بايد واحد باشند.

موضع گيرى هاى سياسى، كه منشأ عقيدتى داشته باشند، نقش مهمى در ايجاد هم دلى و هم فكرى همسران در زندگى خانوادگى دارند. تاريخ انقلاب اسلامى كشورمان در اين زمينه بهترين نمونه است. چه بسا مادرانى كه فرزندان خود را به دادگاه ها معرفى كرده، روانه زندان نموده اند و چه بسا خانواده ها كه در اثر اختلاف فكرى در رابطه با انقلاب و رهبرى، از هم جدا شده اند. همسرانى كه نقطه نظرهاى سياسى مشتركى درباره نظام و رهبرى داشتند، در ايجاد آرامش در محيط خانه براى همسر خود، از هيچ كوششى دريغ نمى كردند تا همسر خود بهتر بتواند بيرون از خانه با خاطرى آسوده انجام وظيفه كند.

هماهنگى در زمينه فرهنگى نيز در ايجاد روابط سالم و سازنده نقش مهمى دارد. اگر زن و شوهر هنگام ازدواج، همان گونه كه كفو بودن در اعتقادات دينى را لحاظ نموده اند، كفو بودن در فرهنگ و سطح فكر را نيز مراعات كرده باشند، يعنى با خانواده اى ازدواج كنند كه در آن طرز فكرها و طرز تلقّى ها از امور و حوادث و آداب و رسوم و خلقيات و ارزش هاى مورد پسندشان شبيه به همديگر است، اختلافى نخواهند داشت.

در نظر گرفتن سطح تحصيلات مى تواند در اين زمينه مؤثر باشد. بعضى افراد در آغاز ازدواج، به فكر فرداى خود نيستند. جنبه هايى را براى انتخاب همسرى مى پذيرند كه ممكن است در آينده در روابط آنان ايجاد مشكل كند. مردى كه داراى تحصيلات عالى است، با زنى بى سواد يا كم سواد ازدواج مى كند، پس از چندى به فكر ارزيابى خود و او مى افتد و مى كوشد برترى علمى خود را ثابت كرده، نشان دهد كه زن درك و فهم كافى و كفويّت لازم را براى زندگى با او ندارد. همين موجب بروز درگيرهاى و خدشه دار شدن روابط سالم او و همسرش مى گردد.

5. گفت‌وگوهاى متقابل و بيان احساسات 
زوج ها بايد با كلام و با احساس، با يكديگر ارتباط برقرار سازند تا صميمت و صفا در بين آن ها حاكم شود. بسيارى از افراد هرگز براى همسر خود ابراز احساسات نمى كنند، مى ترسند كه رفتارشان احمقانه به نظر برسد، فكر مى كنند كه ابراز احساسات نوعى رفتار بچه گانه و در بعضى موارد، نوعى ريسك كردن است و با طرح احساسات خود آسيب پذير مى شوند. اغلب زن ها از ارتباط با همسرشان شكايت دارند، ولى هيچ اقدامى براى بهتر شدن اين روابط انجام نمى دهند; آنچه در درون خود دارند بيان نمى كنند.

وقتى زن و شوهر احساس خود را با همديگر در ميان مى گذارند، به تدريج با هم دوست مى شوند و از حالت صرفاً زن و شوهر و عاشق و معشوق بيرون مى آيند. اين عنصر دوستى را اغلب زوج هايى كه با يكديگر روابط حسنه دارند به زبان مى آورند: «ما دوستان خوبى هستيم. مى توانيم درباره هر موضوعى با هم حرف بزنيم.» از آنجا كه اغلب ازدواج ما در اثر جاذبه هاى جنسى شروع مى شود و پاى دوستى در ميان نيست، بعضى از زوج ها هرگز دوست خوب بودن را نمى آموزند.29 
دوست خوب بودن مستلزم در ميان گذاشتن نقطه نظرها، فعاليت ها و احساسات، بدون داشتن احساس مالكيت و داورى است. امروزه بسيارى از زوج هاى جوان نمى خواهند پاى دوستى را به روابط زناشويى بكشند; معتقدند كه ماهيت دوستى تغيير مى كند و آن ها مايل نيستند كه روابط زناشويى خود را به خطر بيندازند.

متأسفانه اين باور بدى است كه بسيارى از زوج ها معتقدند زن و شوهر نمى توانند دوستان يكديگر باشند.30

بيان احساسات و گفتوگوهاى متقابل در شناخت بهتر آن ها بسيار ضرورى است. مردى را در نظر بگيريد كه از شركت در مهمانى ها و برنامه هاى اجتماعى متنفّر است، در مقابل، همسر او اين برنامه ها را دوست دارد. هر بار كه در يك مهمانى شركت مى كنند، مرد بدون اينكه با كسى حرف بزند، تك و تنها در گوشه اى مى نشيند، ولى زن به شدت با دوستانش گرم مى شود و بعد در راه مراجعت به خانه زن از رفتار غير اجتماعى شوهرش عصبانى مى گردد و مشاجرات شروع مى شوند. اما اگر مرد احساس خود را براى همسر خود بيان كند كه «دوست دارد او هم با ديگران رفتار گرم و صميمى داشته باشد و به شيوه همسرش غبطه مى خورد، ولى به علت خجالتى بودن نمى تواند اين گونه رفتار كند» چنين مشاجراتى پيش نمى آيد.

6. ارضاى نياز جنسى 
بدون شك، اگر انسان ها فاقد غريزه جنسى بودند، تن به ازدواج و تشكيل خانواده نمى دادند و هرگز از كانون گرم خانواده جدا نمى شدند و مسئوليت هاى دشوار زندگى مشترك را نمى پذيرفتند. همه انسان ها بر اساس كشش و جاذبه غريزه جنسى به ازدواج مى پردازند و بدين وسيله، نسل بشريت استمرار و دوام پيدا مى كند.

نكته بسيار حسّاسى كه توجه به آن ضرورى است، اينكه همان گونه كه غريزه جنسى عامل اساسى در پيدايش خانواده و زندگى مشترك است، همين غريزه در استمرار و استحكام خانواده نيز نقش مهمى دارد.

تحقيقات انجام شده حاكى از آن است كه بخش معظمى از طلاق ها معلول عدم ارضاى جنسى صحيح و متعادل اين غريزه مى باشد. سرد مزاجى زنان يا مردان و يا بى اهميتى به ارضاى صحيح و طبيعى غريزه جنسى، خانواده تشكيل شده را در آستانه طلاق قرار مى دهد.31 روابط زناشويى با ارضاى غريزه جنسى فرق دارد. چه بسيارند افرادى كه به عمل زناشويى اقدام مى كنند، ولى به هيچوجه غريزه جنسى آنان ارضا و اشباع نمى گردد. به عبارت ديگر، تحقق ارضاى جنسى تنها در ارتباط با برقرارى روابط جسمى نيست، بلكه احتياج به آمادگى جسمى و روحى دارد.

مردان بايد بدانند زنان تنها به دفع عمل جنسى نياز ندارند، بلكه از نظر روحى و تمايلات زنانه، احتياج دارند كه از طرف مردان به عنوان زن بودن و تمايلات زنانگى مورد تأييد قرار گيرند. مرد پيش از عمل جنسى، بايد با ابراز اعمال و رفتارى كه نشانگر بازى و شوخى است، زن را براى عمل جنسى مهيا سازد. نتيجه ديگرى كه از اين رهگذر عايد مى گردد، آن است كه زن تمام شخصيت زنانه خود را در اين حالت حس مى كند و مى فهمد كه شريك زندگى مرد بوده، همتاى اوست.32

بسيارى از مردان بدون توجه به اين نكات عاطفى و روانى، زن را در بلوغ جنسى و لذت جنسى يارى نمى دهند، بلكه شخصيت او را تنزّل داده، عملا او را در حدّ يك وسيله و ابزار پايين مى آورند.

امام صادق(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند كه فرمود: «هرگاه مردى بخواهد با همسرش هم بستر شود، نبايد در انجام اين كار شتاب كند.»33

امام صادق(عليه السلام) همچنين مى فرمايند: «هرگاه يكى از شما اراده كرد با همسرش هم بستر گردد، بايد پيش از شروع، با همسرش ملاعبه و مداعبه داشته باشد.»34

ملاعبه و مداعبه يعنى بازى و شوخى هاى مناسب و نشاط انگيز پيش از هم بستر شدن با همسر. اين كار عمل جنسى را پاكيزه تر و لذت بخش تر مى كند و به عبارت ديگر، با اين كار، آمادگى زنان در وصول به اوج لذت جنسى تشديد مى گردد و رضايت خاطر آن ها محسوس تر خواهد شد.

حضرت على(عليه السلام) فرمودند: «هرگاه يكى از شما اراده كرد كه با همسرش هم بستر شود، نبايد در انجام اين كار شتاب نمايد، زيرا زنان نيازمندى هايى دارند.»35

روشن است كه ناز و كرشمه خريدار مى طلبد و مردان بايد با برگزارى مقدّماتى به عنوان ملاعبه، زنان را در وصول به اوج لذت جنسى يارى رسانند، بخصوص آنكه اين كار در آماده ساختن ترشّحات و هورمون هاى جنسى زنان نقش مهمى دارد.

7. تنظيم رابطه صحيح بين دو خانواده 
دختر و پسرى كه از كودكى در دامن خانواده اى رشد يافته است، نمى تواند و نبايد خانواده خود را به راحتى و سادگى فراموش كند. احساسات و عواطف هر فرد در مورد خانواده اش، حتى اگر خاطراتى ناخوشايند نيز داشته باشد، ريشه دار و عميق است.

از آنجا كه دل بستگى دخترها به خانواده خود و نيازشان به ديدار خانواده بيشتر است، دل تنگى و غمگينى در دخترانى كه پس از ازدواج ناچار به ترك بستگان و شهر خود هستند، بيشتر بروز مى كند. از اين رو، زن و شوهرى كه ازدواج مى كنند، نبايد چنين انتظارى از يكديگر داشته باشند كه با افراد خانواده خود قطع رابطه كنند و يا در اين مورد اعتراضى داشته باشند و يا چنين تلقّى شود كه رابطه هر كدام با خانواده خود دليلى بر بى مهرى و بى توجهى او به همسرش است. البته ميزان اين روابط بايد به گونه اى باشد كه خللى به روند زندگى زناشويى زن و شوهر وارد نسازد و موجب غفلت و يا كوتاهى از انجام وظايف زندگى مشترك نشود.

در صورت امكان، بهتر است كه زن و شوهر به اتفاق همديگر با خانواده هاى خود رفت و آمد داشته باشد، اگرچه از نظر روانى لازم است كه گه گاه زن و شوهر به تنهايى با خانواده هاى خود معاشرت كنند و به گفتوگوهاى خصوصى و خانوادگى بپردازند.36

مسئوليت تنظيم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند آن خانواده است كه نقش مهمى در ايجاد رابطه اى صميمى و دوستانه بين همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست كه بايد به گونه اى رفتار كند كه محبت و صميميت بيشترى بين آن ها برقرار شود. ذكر نكات مثبت همسر در زندگى مشترك و مطرح نكردن نكات منفى و كشمكش هاى زندگى خصوصى با خانواده خود، از نكات بسيار مهم است.37

بايد توجه داشت كه زن و شوهر اگر اختلاف سليقه و يا برداشت هايى از خانواده ديگرى دارند، بهتر است تا حد امكان از بيان آن خوددارى كنند; چرا كه هيچ فردى به سادگى نمى تواند انتقادات ديگران را نسبت به افراد خانواده خود بپذيرد و بعضى از انتقادها باعث بروز واكنش هاى عصبى مى گردد كه همراه با مقاومت هاى روانى است و يا موجب ابراز انتقاد و عيب جويى متقابل از خانواده ديگرى خواهد شد، مگر در بعضى موارد كه انتقاد و يا گله به گونه اى ملايم بيان شود و همسر او انسانى منطقى باشد. البته نمى توان پذيرفت كه هر انتقاد و يا گله شوهر و يا زن از خانواده ديگرى مى تواند درست و صحيح باشد، بلكه اين احتمال وجود دارد كه اين انتقاد ناشى از سوءتفاهم ها و يا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.38

زن و شوهر بايد به گونه اى با خانواده هاى خود رفتار كنند كه آنان را از ابراز انتقاد و يا گله از همسرشان باز دارد. دو خانواده نيز نبايد چنين تصور كنند كه مانند گذشته مى توانند و يا بايد از جزئى ترين مسائل زندگى مشترك و زناشويى فرزندشان اگاه شوند و يا به خود اجازه دهند كه در زندگى مشترك فرزندشان دخالت كنند. آن ها بايد اين حقيقت را بپذيرند كه فرزندانشان حق دارند و بايد با مشورت و تفاهم در مورد زندگى شان تصميم گيرى كنند و به همين دليل، اصلاح زندگى آن ها در اين است كه بسيارى از روابط خصوصى و چگونگى روش زندگى شان را پنهان نگه دارند.39 
قطع رابطه يك طرفه و يا دو طرفه با خانواده ها موجب بروز خلأ عاطفى خواهد شد كه نه تنها زن و شوهر را تحت تأثير قرار خواهد داد، بلكه بر نوه ها نيز از جهات روانى و اجتماعى تأثير خواهد گذاشت. آن ها نياز دارند كه با خانواده هاى پدر و مادر خود در ارتباط باشند، و گرنه آنان نيز احساس كمبود عاطفى خواهند كرد.



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: روابط سازنده-ارتباط-جامعه-مهر-محبت-سیدامیر قزوینی-همسر-ازدوا-زن-مرد-همسر-سنت-ایران-ایین ازدواج-پسر-دختر- ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : شنبه 29 فروردين 1394
قیمت خودرو افزایش یافت

در روزهایی که مشتریان ایرانی به هوای «تفاهم هسته‌ای لوزان» در رویای کاهش قیمت خودرو به‌سر می‌برند، خودروسازان داخلی قیمت جدید محصولات خود را مطابق با هزینه‌های دولتی، افزایش دادند.

بر این اساس، حداقل 200 هزار تومان و حداکثر 800 هزار تومان به قیمت خودروهای داخلی طی سال 94 اضافه شده؛ بنابراین نمایندگی‌ها خودروهای خود را با توجه به قیمت‌های جدید فاکتور می‌کنند.

آن طور که از نمایندگی‌های رسمی خودروسازان خبر می‌رسد، قیمت خودروهای تولید داخل از دیروز و متناسب با هزینه‌های دولتی شامل «مالیات بر ارزش افزوده»، «بیمه» و «شماره‌گذاری» و همچنین هزینه مربوط به «خدمات پس از فروش» افزایش یافته است.

خودروسازان تاکید می‌کنند که به جز «خدمات پس از فروش»، سایر هزینه‌های مذکور هر سال از سوی دولت در نظر گرفته می‌شوند و آنها (شرکت‌های خودروساز) سهمی از آن ندارند و به اصطلاح پولش به جیب دولت می‌رود.

در لیستی که خودروسازان برای نمایندگی‌های خود ارسال کرده‌اند، «بهای خالص یا نقدی» خودروهای تولیدی، جداگانه محاسبه شده و قیمت نهایی نیز با اضافه شدن هزینه‌های دولتی شامل «مالیات بر ارزش افزوده»، «بیمه» و «شماره‌گذاری»، به‌علاوه هزینه مربوط به «خدمات پس از فروش»، به دست آمده است. بر این اساس، مشخص می‌شود که هزینه‌های دولتی، نقش قابل توجهی در افزایش قیمت خودرو دارد و اگر این هزینه‌ها نبود، مشتریان ایرانی می‌توانستند خودروهای تولید داخل را ارزان‌تر خریداری کنند.

به‌عنوان مثال، قیمت تمام شده پراید در مدل 131، حدود 17 میلیون تومان برای سایپا و پارس خودرو از آب درمی‌آید، اما وقتی هزینه‌های دولتی به آن اضافه می‌شود، قیمت این مدل از پراید به حدود 20 میلیون تومان می‌رسد. با این حساب، نزدیک به سه میلیون تومان هزینه دولتی به خودروسازان و مشتریان تحمیل و به جیب دولت می‌رود.

در بین هزینه‌های رسمی تحمیلی دولت بر قیمت خودروهای داخلی، در حال حاضر مالیات بر ارزش افزوده بیشترین سهم را دارد، چه آنکه به واسطه آن، 9 درصد از بهای خالص خودرو به قیمت نهایی اضافه می‌شود. سال گذشته نرخ مالیات بر ارزش افزوده هشت درصد بود، اما امسال یک درصد دیگر به آن اضافه شد، تا عملا 9 درصد هزینه دولتی گریبان خودروسازان را بگیرد. در کنار این هزینه اما خودروسازان باید بابت مالیات شماره‌گذاری نیز رقمی را به بهای خالص محصولات خود اضافه کنند که البته عدد چندان بالایی نیست. همچنین نرخ بیمه نیز یکی دیگر از هزینه‌های دولتی است که در قیمت خودرو تاثیر دارد، هر چند شرکت‌های بیمه امسال و با وجود افزایش دیه، نرخ بیمه خودروهای د اخلی را چندان بالا نبردند.

جدا  از هزینه‌های موردنظر اما خودروسازان نیز رقمی معادل سه درصد بهای خالص محصولات خود را بابت خدمات پس از فروش به قیمت نهایی اضافه می‌کنند که برای خودرویی مانند پراید 131، چیزی حدود 500 هزار تومان برآورد می‌شود.

 هزینه خاموش

اما آن طور که خودروسازان می‌گویند، هزینه‌های تحمیلی دولت فقط به مالیات بر ارزش افزوده و بیمه و شماره‌گذاری محدود نمی‌شود و مشتریان خودروهای داخلی مجبور به تحمل هزینه‌ای خاموش نیز هستند. این «هزینه خاموش» اما «سود بانکی» نام دارد، چه آنکه به گفته خودروسازان، بانک‌ها بابت وام و تسهیلاتی که به آنها می‌دهند، سودی کلان دریافت می‌کنند و این «سود کلان» نزدیک به 20 درصد بر قیمت خودروهای تولید داخل می‌افزاید. 

داستان از این قرار است که خودروسازان داخلی به دلیل کمبود منابع مالی مجبور به اخذ وام و تسهیلات از بانک‌ها می‌شوند و در مقابل مجبورند سودهای کلانی حتی تا 35 درصد (به ادعای شرکت‌های خودروساز) بپردازند و در نهایت هزینه ناشی از این ماجرا، بر قیمت تمام شده خودروها اثری بزرگ می‌گذارد. اگر ادعای خودروسازان مبنی بر تاثیر 20 درصدی هزینه‌های بانکی بر بهای خودروهای داخلی را باور کنیم، با این حساب حدود سه میلیون و 500 هزار تومان از قیمت خودرویی مانند پراید 131، به جیب بانک‌ها می‌رود. در نتیجه با جمع زدن 3/ 5 میلیون تومان سهم بانک‌ها با سه میلیون تومان سهم دولت، در مجموع مشتریان مجبورند حدود 6/ 5 میلیون تومان پول اضافه بابت خرید خودروهای داخلی بپردازند، پولی که البته سهم خودروسازان نیست و گیر دولت و بانک‌ها می‌آید.

 باز هم افزایش قیمت؟

اگرچه خودروسازان داخلی تاکید دارند افزایش قیمت 200 الی 800 هزار تومانی محصولاتشان طی سال جاری، ناشی از هزینه‌های دولتی است، اما ظاهرا خود آنها نیز به دنبال اخذ مجوز افزایش قیمتی دیگر از شورای رقابت (مسوول فعلی قیمت‌گذاری خودرو) هستند. به گفته فعالان صنعت خودرو، با توجه به تورم موجود و همچنین افزایش دستمزد کارگران، قیمت خودروهای تولید داخل باید باز هم افزایش یابد، هرچند تحقق این خواسته جاده مخصوصی‌ها منوط به موافقت شورای رقابت است. البته آن طور که از شورای رقابت خبر می‌رسد، هنوز درخواستی مبنی بر افزایش قیمت خودرو به این شورا ارسال نشده و باید منتظر ماند و دید خودروسازان چه زمانی درخواست خود را به شورای رقابت می‌فرستند.

این در حالی است که شورای رقابت تابستان سال گذشته با افزایش میانگین 5/ 5 درصدی قیمت خودروهای تولید داخل موافقت و اعلام کرد این قیمت‌ها تا یک سال ثابت خواهند ماند. با این شرایط و اگر شورای رقابت بخواهد روی قول خود بایستد، نباید تا تابستان امسال به قیمت خودروهای داخلی بیفزاید. البته این بدان معنا نیست که شورای رقابت حتما در تابستان امسال دوباره مجوز افزایش قیمت خودرو را صادر کند و شاید اصلا به این زودی‌ها دست به قیمت‌ها نزند.

 قیمت‌های جدید

اما ببینیم خودروسازان کشور در سال جدید و با توجه به هزینه‌های اضافه شده، چه قیمتی را برای محصولات خود در نظر گرفته‌اند.

ابتدا از ایران خودرو شروع کنیم، شرکتی که به طور متوسط 350 هزار تومان به قیمت محصولات آن (به جز ویتارا) طی سال جدید اضافه شده است. بر این اساس، پژو 405 بنزینی معمولی در حال حاضر با قیمتی نزدیک به 27 میلیون و 100 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو به فروش می‌رسد و مدل دوگانه‌سوز آن نیز قیمتی حدودا 30 میلیون و 420 هزار تومانی دارد.

همچنین پژو پارس در مدل سال با قیمتی حدود 35 میلیون و 610 هزار تومان به فروش می‌رسد و قیمت مدل دوگانه‌سوز آن نیز حدودا 36 میلیون و 770 هزار تومان به نمایندگی‌ها اعلام شده است. با توجه به قیمت اعلام شده برای پارس سال، این خودرو در مقایسه با سال گذشته افزایشی 600 هزار تومانی را به خود می‌بیند. در مورد پارس ELX فول نیز خبر می‌رسد که این محصول در نمایندگی‌های ایران خودرو با قیمتی حدود 38 میلیون و 940 هزار تومان به فروش می‌رسد.

در بین مدل‌های پژو 206 نیز قیمت تیپ 5 این خودرو حدودا 36 میلیون و 700 هزار تومان برای سال جدید تعیین شده و V8 (206 صندوقدار) نیز قیمتی نزدیک به 37 میلیون و 235 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو دارد.

طبق لیست جدید ایران خودرو، برای سمند در مدل SE قیمتی در حدود 27 میلیون و 440 هزار تومان در نظر گرفته شده و سمند سورن بنزینی نیز با قیمتی نزدیک به 36 میلیون و 745 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو به فروش می‌رسد.

ایران خودرویی‌ها اما برای تندر-90 مدل E1 خود قیمتی برابر با 33 میلیون و 662 هزار تومان در نظر گرفته‌اند و قیمت تندر E2 نیز حدودا 37 میلیون و 292 هزار تومان تعیین شده است. همچنین تندر-90 اتومات نیز از این پس قیمتی برابر با 47 میلیون و 195 هزار تومان در نمایندگی‌ها خواهد داشت.

بشنویم اما از قیمت رانا و دنا؛ طبق اعلام ایران خودرو به نمایندگی‌ها، قیمت رانا در مدل LX، حدودا 33 میلیون و 235 هزار تومان تعیین شده که در مقایسه با سال گذشته، رشدی حدودا 450 هزار تومانی را به خود می‌بیند.

از دنا نیز خبر می‌رسد که ایران خودرو با افزایشی 400 هزار تومانی، قیمت این محصول را برای سال جدید حدود 42 میلیون و 395 هزار تومان تعیین کرده است. همچنین قیمت سوزوکی گرندویتارا در کلاس 8 این خودرو، حدود 129 میلیون تومان تعیین شده و این در حالی است که کلاس 5 آن قیمتی برابر با 124 میلیون و 860 هزار تومان در نمایندگی دارد.

اما طبق لیستی که سایپا و پارس خودرو به نمایندگی‌های خود ارسال کرده‌اند، در مجموع حدود 200 هزار تومان به قیمت پراید و تیبا اضافه شده است. به‌عنوان مثال، پراید 131 در مدل SE و با موتور جدید M13، در حال حاضر قیمتی برابر با 19 میلیون و 920 هزار تومان دارد که در مقایسه با نرخ سال گذشته، حدود 200 هزار تومان گران شده است. همچنین پراید 132 در مدل SE با موتور M13 نیز قیمتی برابر با 19 میلیون و 800 هزار تومان دارد و پراید 141 هم با قیمتی برابر با 19 میلیون و 520 هزار تومان در نمایندگی‌ها به فروش می‌رسد.

در مورد تیبای مدل SX با موتور M15 نیز خبر می‌رسد که این خودرو هم اکنون قیمتی معادل 23 میلیون و 950 هزار تومان در نمایندگی‌ها دارد. قیمت تیبا2 یا همان تیبای‌هاچ بک نیز در سال جدید به 27 میلیون و 170 هزار تومان رسیده است.

در بین دیگر محصولات سایپا اما سراتو در مدل اتومات خود قیمتی برابر با 90 میلیون و 790 هزار تومان دارد و مدل دنده معمولی آن (با موتور 1600 سی سی) نیز 75 میلیون و 650 هزار تومان به فروش می‌رسد. قیمت سراتو در مقایسه با سال گذشته حدود 800 هزار تومان افزایش یافته است.در روزهایی که مشتریان ایرانی به هوای «تفاهم هسته‌ای لوزان» در رویای کاهش قیمت خودرو به‌سر می‌برند، خودروسازان داخلی قیمت جدید محصولات خود را مطابق با هزینه‌های دولتی، افزایش دادند.

بر این اساس، حداقل 200 هزار تومان و حداکثر 800 هزار تومان به قیمت خودروهای داخلی طی سال 94 اضافه شده؛ بنابراین نمایندگی‌ها خودروهای خود را با توجه به قیمت‌های جدید فاکتور می‌کنند.

آن طور که از نمایندگی‌های رسمی خودروسازان خبر می‌رسد، قیمت خودروهای تولید داخل از دیروز و متناسب با هزینه‌های دولتی شامل «مالیات بر ارزش افزوده»، «بیمه» و «شماره‌گذاری» و همچنین هزینه مربوط به «خدمات پس از فروش» افزایش یافته است.

خودروسازان تاکید می‌کنند که به جز «خدمات پس از فروش»، سایر هزینه‌های مذکور هر سال از سوی دولت در نظر گرفته می‌شوند و آنها (شرکت‌های خودروساز) سهمی از آن ندارند و به اصطلاح پولش به جیب دولت می‌رود.

در لیستی که خودروسازان برای نمایندگی‌های خود ارسال کرده‌اند، «بهای خالص یا نقدی» خودروهای تولیدی، جداگانه محاسبه شده و قیمت نهایی نیز با اضافه شدن هزینه‌های دولتی شامل «مالیات بر ارزش افزوده»، «بیمه» و «شماره‌گذاری»، به‌علاوه هزینه مربوط به «خدمات پس از فروش»، به دست آمده است. بر این اساس، مشخص می‌شود که هزینه‌های دولتی، نقش قابل توجهی در افزایش قیمت خودرو دارد و اگر این هزینه‌ها نبود، مشتریان ایرانی می‌توانستند خودروهای تولید داخل را ارزان‌تر خریداری کنند.

به‌عنوان مثال، قیمت تمام شده پراید در مدل 131، حدود 17 میلیون تومان برای سایپا و پارس خودرو از آب درمی‌آید، اما وقتی هزینه‌های دولتی به آن اضافه می‌شود، قیمت این مدل از پراید به حدود 20 میلیون تومان می‌رسد. با این حساب، نزدیک به سه میلیون تومان هزینه دولتی به خودروسازان و مشتریان تحمیل و به جیب دولت می‌رود.

در بین هزینه‌های رسمی تحمیلی دولت بر قیمت خودروهای داخلی، در حال حاضر مالیات بر ارزش افزوده بیشترین سهم را دارد، چه آنکه به واسطه آن، 9 درصد از بهای خالص خودرو به قیمت نهایی اضافه می‌شود. سال گذشته نرخ مالیات بر ارزش افزوده هشت درصد بود، اما امسال یک درصد دیگر به آن اضافه شد، تا عملا 9 درصد هزینه دولتی گریبان خودروسازان را بگیرد. در کنار این هزینه اما خودروسازان باید بابت مالیات شماره‌گذاری نیز رقمی را به بهای خالص محصولات خود اضافه کنند که البته عدد چندان بالایی نیست. همچنین نرخ بیمه نیز یکی دیگر از هزینه‌های دولتی است که در قیمت خودرو تاثیر دارد، هر چند شرکت‌های بیمه امسال و با وجود افزایش دیه، نرخ بیمه خودروهای د اخلی را چندان بالا نبردند.

جدا  از هزینه‌های موردنظر اما خودروسازان نیز رقمی معادل سه درصد بهای خالص محصولات خود را بابت خدمات پس از فروش به قیمت نهایی اضافه می‌کنند که برای خودرویی مانند پراید 131، چیزی حدود 500 هزار تومان برآورد می‌شود.

 هزینه خاموش

اما آن طور که خودروسازان می‌گویند، هزینه‌های تحمیلی دولت فقط به مالیات بر ارزش افزوده و بیمه و شماره‌گذاری محدود نمی‌شود و مشتریان خودروهای داخلی مجبور به تحمل هزینه‌ای خاموش نیز هستند. این «هزینه خاموش» اما «سود بانکی» نام دارد، چه آنکه به گفته خودروسازان، بانک‌ها بابت وام و تسهیلاتی که به آنها می‌دهند، سودی کلان دریافت می‌کنند و این «سود کلان» نزدیک به 20 درصد بر قیمت خودروهای تولید داخل می‌افزاید. 

داستان از این قرار است که خودروسازان داخلی به دلیل کمبود منابع مالی مجبور به اخذ وام و تسهیلات از بانک‌ها می‌شوند و در مقابل مجبورند سودهای کلانی حتی تا 35 درصد (به ادعای شرکت‌های خودروساز) بپردازند و در نهایت هزینه ناشی از این ماجرا، بر قیمت تمام شده خودروها اثری بزرگ می‌گذارد. اگر ادعای خودروسازان مبنی بر تاثیر 20 درصدی هزینه‌های بانکی بر بهای خودروهای داخلی را باور کنیم، با این حساب حدود سه میلیون و 500 هزار تومان از قیمت خودرویی مانند پراید 131، به جیب بانک‌ها می‌رود. در نتیجه با جمع زدن 3/ 5 میلیون تومان سهم بانک‌ها با سه میلیون تومان سهم دولت، در مجموع مشتریان مجبورند حدود 6/ 5 میلیون تومان پول اضافه بابت خرید خودروهای داخلی بپردازند، پولی که البته سهم خودروسازان نیست و گیر دولت و بانک‌ها می‌آید.

 باز هم افزایش قیمت؟

اگرچه خودروسازان داخلی تاکید دارند افزایش قیمت 200 الی 800 هزار تومانی محصولاتشان طی سال جاری، ناشی از هزینه‌های دولتی است، اما ظاهرا خود آنها نیز به دنبال اخذ مجوز افزایش قیمتی دیگر از شورای رقابت (مسوول فعلی قیمت‌گذاری خودرو) هستند. به گفته فعالان صنعت خودرو، با توجه به تورم موجود و همچنین افزایش دستمزد کارگران، قیمت خودروهای تولید داخل باید باز هم افزایش یابد، هرچند تحقق این خواسته جاده مخصوصی‌ها منوط به موافقت شورای رقابت است. البته آن طور که از شورای رقابت خبر می‌رسد، هنوز درخواستی مبنی بر افزایش قیمت خودرو به این شورا ارسال نشده و باید منتظر ماند و دید خودروسازان چه زمانی درخواست خود را به شورای رقابت می‌فرستند.

این در حالی است که شورای رقابت تابستان سال گذشته با افزایش میانگین 5/ 5 درصدی قیمت خودروهای تولید داخل موافقت و اعلام کرد این قیمت‌ها تا یک سال ثابت خواهند ماند. با این شرایط و اگر شورای رقابت بخواهد روی قول خود بایستد، نباید تا تابستان امسال به قیمت خودروهای داخلی بیفزاید. البته این بدان معنا نیست که شورای رقابت حتما در تابستان امسال دوباره مجوز افزایش قیمت خودرو را صادر کند و شاید اصلا به این زودی‌ها دست به قیمت‌ها نزند.

 قیمت‌های جدید

اما ببینیم خودروسازان کشور در سال جدید و با توجه به هزینه‌های اضافه شده، چه قیمتی را برای محصولات خود در نظر گرفته‌اند.

ابتدا از ایران خودرو شروع کنیم، شرکتی که به طور متوسط 350 هزار تومان به قیمت محصولات آن (به جز ویتارا) طی سال جدید اضافه شده است. بر این اساس، پژو 405 بنزینی معمولی در حال حاضر با قیمتی نزدیک به 27 میلیون و 100 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو به فروش می‌رسد و مدل دوگانه‌سوز آن نیز قیمتی حدودا 30 میلیون و 420 هزار تومانی دارد.

همچنین پژو پارس در مدل سال با قیمتی حدود 35 میلیون و 610 هزار تومان به فروش می‌رسد و قیمت مدل دوگانه‌سوز آن نیز حدودا 36 میلیون و 770 هزار تومان به نمایندگی‌ها اعلام شده است. با توجه به قیمت اعلام شده برای پارس سال، این خودرو در مقایسه با سال گذشته افزایشی 600 هزار تومانی را به خود می‌بیند. در مورد پارس ELX فول نیز خبر می‌رسد که این محصول در نمایندگی‌های ایران خودرو با قیمتی حدود 38 میلیون و 940 هزار تومان به فروش می‌رسد.

در بین مدل‌های پژو 206 نیز قیمت تیپ 5 این خودرو حدودا 36 میلیون و 700 هزار تومان برای سال جدید تعیین شده و V8 (206 صندوقدار) نیز قیمتی نزدیک به 37 میلیون و 235 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو دارد.

طبق لیست جدید ایران خودرو، برای سمند در مدل SE قیمتی در حدود 27 میلیون و 440 هزار تومان در نظر گرفته شده و سمند سورن بنزینی نیز با قیمتی نزدیک به 36 میلیون و 745 هزار تومان در نمایندگی‌های ایران خودرو به فروش می‌رسد.

ایران خودرویی‌ها اما برای تندر-90 مدل E1 خود قیمتی برابر با 33 میلیون و 662 هزار تومان در نظر گرفته‌اند و قیمت تندر E2 نیز حدودا 37 میلیون و 292 هزار تومان تعیین شده است. همچنین تندر-90 اتومات نیز از این پس قیمتی برابر با 47 میلیون و 195 هزار تومان در نمایندگی‌ها خواهد داشت.

بشنویم اما از قیمت رانا و دنا؛ طبق اعلام ایران خودرو به نمایندگی‌ها، قیمت رانا در مدل LX، حدودا 33 میلیون و 235 هزار تومان تعیین شده که در مقایسه با سال گذشته، رشدی حدودا 450 هزار تومانی را به خود می‌بیند.

از دنا نیز خبر می‌رسد که ایران خودرو با افزایشی 400 هزار تومانی، قیمت این محصول را برای سال جدید حدود 42 میلیون و 395 هزار تومان تعیین کرده است. همچنین قیمت سوزوکی گرندویتارا در کلاس 8 این خودرو، حدود 129 میلیون تومان تعیین شده و این در حالی است که کلاس 5 آن قیمتی برابر با 124 میلیون و 860 هزار تومان در نمایندگی دارد.

اما طبق لیستی که سایپا و پارس خودرو به نمایندگی‌های خود ارسال کرده‌اند، در مجموع حدود 200 هزار تومان به قیمت پراید و تیبا اضافه شده است. به‌عنوان مثال، پراید 131 در مدل SE و با موتور جدید M13، در حال حاضر قیمتی برابر با 19 میلیون و 920 هزار تومان دارد که در مقایسه با نرخ سال گذشته، حدود 200 هزار تومان گران شده است. همچنین پراید 132 در مدل SE با موتور M13 نیز قیمتی برابر با 19 میلیون و 800 هزار تومان دارد و پراید 141 هم با قیمتی برابر با 19 میلیون و 520 هزار تومان در نمایندگی‌ها به فروش می‌رسد.

در مورد تیبای مدل SX با موتور M15 نیز خبر می‌رسد که این خودرو هم اکنون قیمتی معادل 23 میلیون و 950 هزار تومان در نمایندگی‌ها دارد. قیمت تیبا2 یا همان تیبای‌هاچ بک نیز در سال جدید به 27 میلیون و 170 هزار تومان رسیده است.

در بین دیگر محصولات سایپا اما سراتو در مدل اتومات خود قیمتی برابر با 90 میلیون و 790 هزار تومان دارد و مدل دنده معمولی آن (با موتور 1600 سی سی) نیز 75 میلیون و 650 هزار تومان به فروش می‌رسد. قیمت سراتو در مقایسه با سال گذشته حدود 800 هزار تومان افزایش یافته است.



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: اخبار اقتصادی , سید امیر حسینی , سید امیرقزوینی , سید امیر قزوینی , وزیر اقتصاد , دولت روحانی , افزایش خودرو , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : یک شنبه 23 فروردين 1394
جایگاه زن قبل از زمان پیامبر

قبل از زمان پیامبر زمان از جایگاه پستی در جامعه به شمار میرفتند اما به امدن پیامبر اکرم ص و کامل شدن دین اسلام این جایگاه پست را از زنان گرفت و زنان از جایگاه بالایی در اسلام بهرهمند شدند

در جامعه امروز ما زنان نقش اصلی را به عهده دارند جامعه بدون زن معنایی ندارد باید به زنان اهمیت بدهیم باید با انان به مهربانی سخن بگوییم زیرا انها لطیف و حساس هستند و زود رنج 



:: موضوعات مرتبط: مقالات , عکس , حوزه و دانشگاه , ,
:: برچسب‌ها: سید امیر قزوینی-سید امیر حسینی- جایگاه زنان- اسلام-لطافت-محبت-آرامش-همسر-همدم-جامعه-جامعه شناسی-روانشناسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : چهار شنبه 19 فروردين 1394
خواستار اتش بس فوری در یمن

متاسفانه بعضی از دوستان درگیر افراط هستن و باید هر جه زود تر مشکل یمن حل شود



:: موضوعات مرتبط: مقالات , ,
:: برچسب‌ها: سید امیر قزوینی سید امیر علی قزوینی محمد جواد ظریف ایران عربستان سعودی یمن جنگ اتش بس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سید علی حسینی
تاریخ : چهار شنبه 19 فروردين 1394

صفحه قبل 1 صفحه بعد